جونگ کوک در کتاب بی تی اس

جونگ کوک در کتاب بی تی اس:
🐰: من بودم و... جین و جیمین فکر کنم، سه تایی رفتیم یه چیزی بخوریم و بقیه اعضا هم یکی یکی حاضر شدن. با ما مشروب خوردند و بعد یکی پرتاب کرد (می خندد). این یک فاجعه بود. ما آنجا بودیم و گریه می‌کردیم، این مردم... یک لحظه در فکر فرو رفتند.
🐰: — ما با هم کار می کنیم، و این یک تجارت است... درست است؟ با این حال، برای ما بیش از این است. من نمی توانم در مورد آنها بد فکر کنم، آنها برای من بسیار باارزش هستند ... و من از این افراد سپاسگزارم، آن زمان به شدت متوجه این موضوع شدم.
دیدگاه ها (۸)

وسط این همه فشارو اتک خوردن اینارو کجای دلم بزارم؟🧑‍🦯

رزی رفته لایو و من نمیتونم برم🙂🔪تخم تو این زندگی تخمی.

جوری ک انگار همین دیروز بود>>>>>

خدا یکم رحم کن ی کوچولو لطفنننننن

☆روزی عادی در مدرسه ای..☆☆مثل روز های دیگر مدرسه معلم داشت د...

سه پاتر(درخواستی) P3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط