دلگیرم از خود

دلگیرم از خود
از تو
از قلم
از تمام نانوشته هایم
از تمام شاعرانه های پنهانی
از تمام دوستت دارم های بیان نشده
از تمام پیچ و تاپ های گیسوانم
از تمامِ گل لبخند هایم
از تمام نگاه های به ثمر ننشسته ام
آری دلگیرم
برای خود
برای تو
برای ما نشدنمان
تو چگونه اینقدر آرام زیست میکنی؟
دیدگاه ها (۲)

آدمــهــا بــاید یک چــیز را دربــاره خــودشــان بــدانــنــ...

‍ چه کسی می داندعشق با این همه زیبایی چه رنگی داردمن فقط می ...

باید در چشمانِ "تو"...هزارمرتبه مُردن را آزمود...

فکر می کنم دیگر کافی باشد!سالهای سکوت، فصلهای بیصدا،روزهای ب...

ازمایشگاه سرد

ازمایشگاه سرد

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط