فکر می کنم دیگر کافی باشد

فکر می کنم دیگر کافی باشد!
سالهای سکوت،
فصلهای بیصدا،
روزهای بیقراری،
ساعتهای بی تو،
و ثانیه هایی که
بوی یکنواختی و
سکون می دهد
برگرد!
قلبم باز هم تپش های
نا منظم می خواهد
تنم آغوش،
وجودم پرواز
مثل پرنده ای که
اولین بار است
می خواهد پرواز کند،
دلم پرواز می خواهد
جان دلم،برگرد!
دیدگاه ها (۱)

باید در چشمانِ "تو"...هزارمرتبه مُردن را آزمود...

دلگیرم از خود از تواز قلماز تمام نانوشته هایماز تمام شاعرانه...

چه زیباست،که گل درخاک بکاریمچه زیباست،که عشق در قلب بداریمچه...

خرداد ....هر امتحانی که باشد ؛تمام حواس من به کتاب جغرافیاست...

زندگی نامعلوم

رمان j_k

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط