از موضوعی که منطقی است حتی اگر خیلی پر و سیر شدید به خاطر
از موضوعی که منطقی است حتی اگر خیلی پر و سیر شدید به خاطر آسیب احساسی رها نکنید چون منطقی بودن و منطقی زیستن ارزش این را دارد که بر احساس هایمان لگد بگذاریم و به سوی عقلانی بودن و نور حرکت کنیم حتی اگر بر خود احساس شادی که هیچ بلکه بر خود احساس خسته شدن و خسته بودن ما هم خسته بودن و شدن بیاید و این ارزش کامل حقیقت یابی و حقیقت شدن را دارد و انسان تنها روح محض نیست بلکه جسم نیز دارد پس نمی توان حجاب و عفاف تنها روحی و درونی کامل باشد بلکه باید در بیرونی کامل نیز باید باشد . . .
تازه اینکه به خدا ایمان داشت درهمان حال حفاظت شد این بدین طریق بتوان به شیطان خدمت کرد و گمراه نشد این صحیح نیست چون وقتی تضمین نشده باشد خدا هم با شما باشد که بودن اولیه و پایه بودن تضمین خدا با یابنده که هنوز یابنده اهل مهدی حساب اهمیت شود اما سطحی ترین اهمیت را دارد فقط به طوری که یابنده از غیرش تمیز و برتر بشود اما یافته همگان به آن تکلیف برای همیشه بماند (فقط اهل مهدی شد خودش هم عضوی از یافته ای است که همانا همگان به آن تکلیف هستند) شده پس کسی تا پشتوانه ی ملاک دار نباشد تضمین اینکه خدا با شما باشد نشده پس هدایت نمی یابد اگر اثر خدمت به شیطان هم به شما نکند که مومن (نما) باشید چون عرضش را دارید پس اثر را به طور ذهنیتی نه صورتی کرده و دین را از درون می سازند بلکه رنگ و آبش باقی می ماند و منافق (اصل) مبدل می شوید شده است بلکه هم دانسته تضمین بودن خدا با شما درهمان اولیه اش با شما نیست می باشد و تازه همانا اینکه دانسته شود خوبی درحساب عمل نیست تا وقتی که حساب پشتوانه ی ملاک وروال این کتاب برای شما حل شده نیست دانسته بدی خوب عمل همانا بهتر است اگر خوب بد عمل باشد دانست اول حساب خوب به ملاک داری است بعد عملش می باشد تازه اینکه همانا ابن ملجم نام خدا را برد و (حضرت) علی (ع) را کشت کسی که با این کتاب نباشد نام امام عصر (عج) هم ببرد تضمینی ندارد حتی اگر ظاهرا همچون اولیاء خاص خدا هم بشود و تازه دانسته حضرت مهدی فرق دارد بیاید ازآنان نیست آمد برود دوباره بعدا بیاید چون بقیت الله و (مراعات گر) دست خدا است وقتی ظهور کرد یکبار برای همیشه کارش را تمام می کند و تازه اینکه برای همیشه کار ابلیس را می رساند می باشد و تازه اینکه برای تشخیص حق و از باطل نشانه ی عمل و عقل معاش و شخصیت واهل دوستی نشان درستی باشد نیست بدون نماز و اخلاق تمام عمل و فکر عملی دین هم نباشد این کتاب و همانا پشتوانه ی ملاک برقرار است و اصل تمام است فکر می کنید حضرت مهدی کیست همین سخنان کتاب فقط به آن عمل می کند یعنی یافته شود که عمل کند و درپشتوانه مسائل درروال تکلیف سخن بگوید(و تازه درکل جمع پاک از باطل اصیل جامع است اما برای آنان که جنبه ندارند و بهانه ی نپذیرفتن و اصل نگرفتن این کتاب می کنند است که برای فقط جنبه داران شرح می شود پس شک نکنید نفس مطمئنه باشید و هم مسلمان سطحی و هم نامسلمان به این کتاب درروال تکلیف برای شما اصل است و تازه همانا اینکه دانسته شود حقیقت اگر معنایی نباشد باطل است دانسته شود تقوا نباشد روال امتدادش پاک می ماند هرچند خودش نخواهد اینکه دانسته حقیقت هم حضوری هم پنهان پندار بددینان منافقین است حقیقت هم از داده ی عینی (و . . . از حس و نگاه و نگرش و . . . پیدا کرد) باطل اصیل است که حقیقت پنهانی است که تا به بروز درملاک انسانی باید بیابد اینکه حقیقت خارج از این کتاب حقیقت نامیدن به آن باطل روی ثابت است دانسته که حقیقت حضوری اگر مبنا باشد نه لسانیش بلکه همانا عملی فیزیکی کاربردی آن نه تنها حقیقت نیست بلکه غیرحقیقت است تازه درروال تکلیفش هم حقیقت حضوری یا واقعیت حقیقت دست دوم است که حقیقت دست دوم نیست پس اینکه آن حقیقت نیست اگر بگوید حقیقت باطل یعنی باطل تزویرگرا نه آن باطل ، حقیقی است حقیقت روال این کتاب می باشد.
و تازه از چشم باز یا تحلیلگرایی از داده ی عینی گذر زندگی اصل است درحالی که (نه وسیله نه اصل بلکه) وسیله ی مهم درروال تکلیف است که درروال تکلیف اصل پشتوانه ی ملاک است هرچند درعمل پایین تر وسیله ی مهم و میانه باشد اما درروال تکلیف است که شما مطابق با روال تکلیف بگیرید آن پشتوانه ی ملاک این را اصل قراربدهید می باشد.
تازه دانسته شود اینکه مسئله ای به هم نیاید و نامتقارن اگر خنده بشود به خاطر ظاهر متضاد منکر یکی یا هردو مسئله نیست بلکه درروال این کتاب چنین بیاید و باشد مثل گفتن امر به معروف و نهی از منکر و اشدد کفار و رحمانهم بینهم است(نه امر به معروف و امر به منکر است)که همانا باید شناخت مسئله شود خود مسئله و منظور و شانش مشخص بکند چنین درروال مسائل این کتاب بحق حقیقتا می باشند.
تازه اینکه هیچ کدام سخنان را کنار نگذاشتیم بلکه آن طرف صورتمان را به تدریج پس ازبرخو
تازه اینکه به خدا ایمان داشت درهمان حال حفاظت شد این بدین طریق بتوان به شیطان خدمت کرد و گمراه نشد این صحیح نیست چون وقتی تضمین نشده باشد خدا هم با شما باشد که بودن اولیه و پایه بودن تضمین خدا با یابنده که هنوز یابنده اهل مهدی حساب اهمیت شود اما سطحی ترین اهمیت را دارد فقط به طوری که یابنده از غیرش تمیز و برتر بشود اما یافته همگان به آن تکلیف برای همیشه بماند (فقط اهل مهدی شد خودش هم عضوی از یافته ای است که همانا همگان به آن تکلیف هستند) شده پس کسی تا پشتوانه ی ملاک دار نباشد تضمین اینکه خدا با شما باشد نشده پس هدایت نمی یابد اگر اثر خدمت به شیطان هم به شما نکند که مومن (نما) باشید چون عرضش را دارید پس اثر را به طور ذهنیتی نه صورتی کرده و دین را از درون می سازند بلکه رنگ و آبش باقی می ماند و منافق (اصل) مبدل می شوید شده است بلکه هم دانسته تضمین بودن خدا با شما درهمان اولیه اش با شما نیست می باشد و تازه همانا اینکه دانسته شود خوبی درحساب عمل نیست تا وقتی که حساب پشتوانه ی ملاک وروال این کتاب برای شما حل شده نیست دانسته بدی خوب عمل همانا بهتر است اگر خوب بد عمل باشد دانست اول حساب خوب به ملاک داری است بعد عملش می باشد تازه اینکه همانا ابن ملجم نام خدا را برد و (حضرت) علی (ع) را کشت کسی که با این کتاب نباشد نام امام عصر (عج) هم ببرد تضمینی ندارد حتی اگر ظاهرا همچون اولیاء خاص خدا هم بشود و تازه دانسته حضرت مهدی فرق دارد بیاید ازآنان نیست آمد برود دوباره بعدا بیاید چون بقیت الله و (مراعات گر) دست خدا است وقتی ظهور کرد یکبار برای همیشه کارش را تمام می کند و تازه اینکه برای همیشه کار ابلیس را می رساند می باشد و تازه اینکه برای تشخیص حق و از باطل نشانه ی عمل و عقل معاش و شخصیت واهل دوستی نشان درستی باشد نیست بدون نماز و اخلاق تمام عمل و فکر عملی دین هم نباشد این کتاب و همانا پشتوانه ی ملاک برقرار است و اصل تمام است فکر می کنید حضرت مهدی کیست همین سخنان کتاب فقط به آن عمل می کند یعنی یافته شود که عمل کند و درپشتوانه مسائل درروال تکلیف سخن بگوید(و تازه درکل جمع پاک از باطل اصیل جامع است اما برای آنان که جنبه ندارند و بهانه ی نپذیرفتن و اصل نگرفتن این کتاب می کنند است که برای فقط جنبه داران شرح می شود پس شک نکنید نفس مطمئنه باشید و هم مسلمان سطحی و هم نامسلمان به این کتاب درروال تکلیف برای شما اصل است و تازه همانا اینکه دانسته شود حقیقت اگر معنایی نباشد باطل است دانسته شود تقوا نباشد روال امتدادش پاک می ماند هرچند خودش نخواهد اینکه دانسته حقیقت هم حضوری هم پنهان پندار بددینان منافقین است حقیقت هم از داده ی عینی (و . . . از حس و نگاه و نگرش و . . . پیدا کرد) باطل اصیل است که حقیقت پنهانی است که تا به بروز درملاک انسانی باید بیابد اینکه حقیقت خارج از این کتاب حقیقت نامیدن به آن باطل روی ثابت است دانسته که حقیقت حضوری اگر مبنا باشد نه لسانیش بلکه همانا عملی فیزیکی کاربردی آن نه تنها حقیقت نیست بلکه غیرحقیقت است تازه درروال تکلیفش هم حقیقت حضوری یا واقعیت حقیقت دست دوم است که حقیقت دست دوم نیست پس اینکه آن حقیقت نیست اگر بگوید حقیقت باطل یعنی باطل تزویرگرا نه آن باطل ، حقیقی است حقیقت روال این کتاب می باشد.
و تازه از چشم باز یا تحلیلگرایی از داده ی عینی گذر زندگی اصل است درحالی که (نه وسیله نه اصل بلکه) وسیله ی مهم درروال تکلیف است که درروال تکلیف اصل پشتوانه ی ملاک است هرچند درعمل پایین تر وسیله ی مهم و میانه باشد اما درروال تکلیف است که شما مطابق با روال تکلیف بگیرید آن پشتوانه ی ملاک این را اصل قراربدهید می باشد.
تازه دانسته شود اینکه مسئله ای به هم نیاید و نامتقارن اگر خنده بشود به خاطر ظاهر متضاد منکر یکی یا هردو مسئله نیست بلکه درروال این کتاب چنین بیاید و باشد مثل گفتن امر به معروف و نهی از منکر و اشدد کفار و رحمانهم بینهم است(نه امر به معروف و امر به منکر است)که همانا باید شناخت مسئله شود خود مسئله و منظور و شانش مشخص بکند چنین درروال مسائل این کتاب بحق حقیقتا می باشند.
تازه اینکه هیچ کدام سخنان را کنار نگذاشتیم بلکه آن طرف صورتمان را به تدریج پس ازبرخو
۲۱.۶k
۲۰ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.