تو را به یک فنجان چای دعوت می کنم

تو را به یک فنجان چای دعوت می کنم
ساده و بی بهانه
دعوتم را بپذیر ...
دلم نگاهت را سیر می خواهد
هوس کرده ام
چای ام کنارت یخ کند ...

علیرضا_قریب
دیدگاه ها (۵)

خاطره آفتاب پاییز است می تابد اما گرم نمیکند مژگان_عباسلو

به اخمت خستگی در می رود ، لبخند لازم نیستکنار سینی چای تو اص...

وقتی زنده هستم که آینه دست از دروغ بردارد وگرنه فریب خورده ...

سکوت آن شب تنهایی امبه صد فریاد روزان با هم بودن ...

صدای تو خوب است بگو برای مان

اگر نیستم...مطمئن باش که هنوز بی قرارت نشده ام....من اگر دلم...

دلم دایم بهانه تو را می‌گیرد جز اینکه دوست داشتنت را برایش ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط