سکوت آن شب تنهایی ام

سکوت آن شب تنهایی ام
به صد فریاد روزان با هم بودن
خدا داند که می ارزد
چه سود است در شلوغی
حال آنکه با هم، هم
بی هم ایم
من اینجا
سرد و خسته
با تو بودم
حال آنکه با خود
پتویی پیچیده در خود
به یک فنجانِ قهوه
دلگرمم...

#مهدی_علیوردی_نیا***
دیدگاه ها (۳)

وقتی زنده هستم که آینه دست از دروغ بردارد وگرنه فریب خورده ...

تو را به یک فنجان چای دعوت می کنمساده و بی بهانه دعوتم را بپ...

خواستم بروم سر چشمه ی تنهایی اما پیش از آن چشمه از ت...

ﺩﻟﻢ ﯾﮏ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﯼ ﻏﻤﮕﯿﻦِ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ،ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﻢ ﭼﯿ...

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

*هوا آنقدر سرد بود که می‌توانست از پوست عبور کند، اما جونگکو...

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط