اور دز

اُوِر دُز

دود سیگار بس است، بی تو به الکُل زده ام
من اُوِر دُز شدم از بس که علف رُل زده ام

خواب من بعد تو اصلا به توهم نرسید
جهتِ دیدن تو بار دگر‌، گُل زده ام

رویِ هم فیلترِ سیگار تلمبار شده
رویِ عکسی که ز تو مانده فقط زُل زده ام

شدت نشئگی ام کار به دستم داده
ظاهراََ سوزنِ خود را به رگم شُل زده ام

رگِ بیچاره ی من نازک و دل پاره شده
از لب پنجره تا خانه ی تو پُل زده ام

خانه ای هستم از انباشته ی دود و دوا
دود را جای هر آجر به گلایُل زده ام

حسین حیدری_رهگذر
دیدگاه ها (۱)

دود سیگار بس است، بی تو به الکل زده ام...!حسین حیدری_رهگذر

#لایعقلمرا آتش بزن، من مرگ آتشبار می خواهمبه چشمانم کمی هم م...

کوکایینباز هم کُوک زده ام، در غزلم افیون استبند بندِ غزلم مث...

بعد از تو؛همه فالگیر شده اند...!هرکه از راه میرسدفال ما را م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط