برف
برف
_________
باز هم از آسمان
آمده برفی زیاد
سوز و سرما یک طرف
یک طرف شلاق باد
*
باز هم بر گونه ها
می خورد شلاق سرد
می شود جایش کبود
رنگ سرما ، رنگ درد
*
کفش من سوراخ و برف
دشمن پای من است
« صبر کن ، خواهم خرید ! »
حرف بابای من است
*
پای من سرد و دلم
خانه ی اندوه و درد
باز این برف سفید
غصه ام را تازه کرد
زمستان هزار و سیصد و هفتاد و پنج - علیرضا چخماقی
_______________________
#برف #کفش_سوراخ #علیرضا_چخماقی
_________
باز هم از آسمان
آمده برفی زیاد
سوز و سرما یک طرف
یک طرف شلاق باد
*
باز هم بر گونه ها
می خورد شلاق سرد
می شود جایش کبود
رنگ سرما ، رنگ درد
*
کفش من سوراخ و برف
دشمن پای من است
« صبر کن ، خواهم خرید ! »
حرف بابای من است
*
پای من سرد و دلم
خانه ی اندوه و درد
باز این برف سفید
غصه ام را تازه کرد
زمستان هزار و سیصد و هفتاد و پنج - علیرضا چخماقی
_______________________
#برف #کفش_سوراخ #علیرضا_چخماقی
۲.۴k
۱۴ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.