هرکسی حال مرا پرسید، گفتم عــالی ام !!
هرکسی حال مرا پرسید، گفتم عــالی ام !!
اشک ها پنهان شده در خنده پوشالی ام ..
نردبان هرکس و ناکس شدم اما چه سود؟
دار قالی هستم و حالا جدا از قالی ام ..
خوب فهمیدم که خوش بودند از غم های من
آن رفیقانی که غمگینند از خوشحالی ام !!
دیگر آن چاقوی دست نارفیقان نیستم
خسته از دیروزهای خونی و جنجالی ام
بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیل
من شدیداً خسته از هر بحث استدلالی ام
مثل نعل اسب ها، در زیر پا افتاده ام ..
با همه افتادگی، تندیس خوش اقبالی ام
غرق خواهد شد کسی که سخت مَن، مَن میکند
بطریِ بر روی آبم، چون که از خود خالی ام ..
#فاضل_نظری
اشک ها پنهان شده در خنده پوشالی ام ..
نردبان هرکس و ناکس شدم اما چه سود؟
دار قالی هستم و حالا جدا از قالی ام ..
خوب فهمیدم که خوش بودند از غم های من
آن رفیقانی که غمگینند از خوشحالی ام !!
دیگر آن چاقوی دست نارفیقان نیستم
خسته از دیروزهای خونی و جنجالی ام
بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیل
من شدیداً خسته از هر بحث استدلالی ام
مثل نعل اسب ها، در زیر پا افتاده ام ..
با همه افتادگی، تندیس خوش اقبالی ام
غرق خواهد شد کسی که سخت مَن، مَن میکند
بطریِ بر روی آبم، چون که از خود خالی ام ..
#فاضل_نظری
۴۴۶
۱۴ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.