ایمجین از Teahyung
پاسپورت به دست و سمت جت شخصیش حرکت میکرد.
دم پله های هواپیما برگشت و همه رو به نیت پیدا کردن کسی چک کرد.
با دیدن بادیگارد مورد علاقش، سمتش رفت و خودشو تو بغلش جا کرد.
ا.ت به دستور تهیونگ حق عقب کشیدن نداشت .
اگر هم داشت، دلیلی نداشت ، وقتی موجودی به کیوتی عه ا.ت به سینه هاش تکیه کرده بود ، عقب بکشه.
ا.ت با بی پروایی روبه بقیه کارکنا گفت: آقایون، من و بادیگارد شخصیم فقط سوار این هواپیما میشیم.دلم نمیخواد هیچکدوم از شما خوشیم رو بهم بزنه و مجبور شم صدامو خفه کنم.
شما با پرواز بعدی خودتونو برسونین.
✓ #madi~ #BTS~ #taehyung ❜
⊸ @fan_bts_madi
دم پله های هواپیما برگشت و همه رو به نیت پیدا کردن کسی چک کرد.
با دیدن بادیگارد مورد علاقش، سمتش رفت و خودشو تو بغلش جا کرد.
ا.ت به دستور تهیونگ حق عقب کشیدن نداشت .
اگر هم داشت، دلیلی نداشت ، وقتی موجودی به کیوتی عه ا.ت به سینه هاش تکیه کرده بود ، عقب بکشه.
ا.ت با بی پروایی روبه بقیه کارکنا گفت: آقایون، من و بادیگارد شخصیم فقط سوار این هواپیما میشیم.دلم نمیخواد هیچکدوم از شما خوشیم رو بهم بزنه و مجبور شم صدامو خفه کنم.
شما با پرواز بعدی خودتونو برسونین.
✓ #madi~ #BTS~ #taehyung ❜
⊸ @fan_bts_madi
۶.۴k
۱۷ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.