من ثانیه ها را برای امدنت انقدر
******من ثانیه ها را برای امدنت انقدر
نگه داشته ام که دستان خسته ام
خسته تر شد و زیر هجوم تلخ نا امیدی
شکست
بگو...
به کدامین جاده پیغام دهم
به کدامین حضور پشت پنجره سلام کنم???
بیا و دلخوشی کوچکی برای بودنم باش.
دراین اندیشه ام!!!!
بیهوده نقاش بوده ام این همه سال!
به چشم هایت که میرسم,
قلم مو ها خیس میشوند!
به لب هایت که میرسم دستم می لرزد!
رنگ ها می گریزند,
و قاب ها خالی!
تنها,نبودن تو را…
به دیوار زندگی ام می کوبند....
بیا و دلخوشی کوچکی برای بودنم باش*******…
نگه داشته ام که دستان خسته ام
خسته تر شد و زیر هجوم تلخ نا امیدی
شکست
بگو...
به کدامین جاده پیغام دهم
به کدامین حضور پشت پنجره سلام کنم???
بیا و دلخوشی کوچکی برای بودنم باش.
دراین اندیشه ام!!!!
بیهوده نقاش بوده ام این همه سال!
به چشم هایت که میرسم,
قلم مو ها خیس میشوند!
به لب هایت که میرسم دستم می لرزد!
رنگ ها می گریزند,
و قاب ها خالی!
تنها,نبودن تو را…
به دیوار زندگی ام می کوبند....
بیا و دلخوشی کوچکی برای بودنم باش*******…
- ۹۲۵
- ۳۰ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط