هر صبح در آیینهی

هر #صبح در آیینه‌ی
جادویی خورشید
چون می‌نگرم،
او همه من، من همه اویم

من نیز چو خورشید،
دلم زنده به عشق است
راهِ دلِ خود را نتوانم که نپویم



#فریدون_مشیری

.
دیدگاه ها (۰)

پر کن از باده ی چشمتقدح صبح مراخود بگومن ز ِ تو سرمست شومیا ...

دستم از تنڪَي دݪ... وقف ڪَریبان شده اسٺیاد آݧ روز ڪہ در ڪَرد...

من که اینگونه با "خیالت"خوشم!خوش به حال آنکه"تو" را دارد..#م...

ای ماه سر به مهر سر از سجده بر مدارپشت سرت كسی است كه شق‌الق...

مکن از برم جدایی،مرو از کنارم امشبکه نمی شکیبد از تو دل بی ق...

...از قوت مستیم ز هستیم خبر نیستمستم ز می عشق و چو من، مست د...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط