پارت ۲۳ زندگی با بی تی اس
پارت ۲۳ زندگی با بی تی اس
هشتا از نودلارو ورداشتم و به جین دادم
جین داشت میخندید
من : چرا میخندی
جین : نوتلا داشتن رو هوا پرواز میکردن بخاطر همین خندم گرفت
من: مسخره
اب جوش اومد جین نودلارو ریخت تو قابلمه
داشتم میرفتم بیرون از اشپز خونه که دستم خورد و فلفل قرمز نصفش خالی شد تو غذا
من : اوووو گند زدم
جین : تهیونگ میکشتت
من : میدونم
جین : برات دعا میکنم حد اقل زنده بمونی
من : الان چیکار کنیم
جین : چیکار کنیم نه چیکار کنی تو گند زدی به من چه
من : به جا بحث چطوره ابشو خالی کنیم و عوض کنیم
جین : خوبه امید وارم جواب بده اگه جواب نده هم فاتحه من خوندس هم تو
رفتم ابکش رو اوردم تا جین اب نودلی که گند زدم توش رو خالی کنه بعد اینکه ابش رو خالی کرد تو یه قابلمه دیگه اب گذاشت تا جوش بیاد نودل هارو اب گرفتم بعد اینکه اب جوش اومد نودل هارو ریختم تو قابلمه
جین : خواهشا دیگه گند نزن
من : باشه ولی قول نمیدم
جین چپ چپ نگام کرد
زدم زیر خنده
بالاخره ناهار پر دردسر حاضر شد کوک اومد کمکمون تا میز رو بچینیم
موقع خوردن ناهار نگام به تهیونگ بود انگار نه انگار نصف شیشه فلفل قرمز رو خالی کردم تو غذا یواشکی به جین گفتم : موفق شدیم اثر فلفل ها رو از بین ببریم
جین : از مردن نجات پیدا کردی
هشتا از نودلارو ورداشتم و به جین دادم
جین داشت میخندید
من : چرا میخندی
جین : نوتلا داشتن رو هوا پرواز میکردن بخاطر همین خندم گرفت
من: مسخره
اب جوش اومد جین نودلارو ریخت تو قابلمه
داشتم میرفتم بیرون از اشپز خونه که دستم خورد و فلفل قرمز نصفش خالی شد تو غذا
من : اوووو گند زدم
جین : تهیونگ میکشتت
من : میدونم
جین : برات دعا میکنم حد اقل زنده بمونی
من : الان چیکار کنیم
جین : چیکار کنیم نه چیکار کنی تو گند زدی به من چه
من : به جا بحث چطوره ابشو خالی کنیم و عوض کنیم
جین : خوبه امید وارم جواب بده اگه جواب نده هم فاتحه من خوندس هم تو
رفتم ابکش رو اوردم تا جین اب نودلی که گند زدم توش رو خالی کنه بعد اینکه ابش رو خالی کرد تو یه قابلمه دیگه اب گذاشت تا جوش بیاد نودل هارو اب گرفتم بعد اینکه اب جوش اومد نودل هارو ریختم تو قابلمه
جین : خواهشا دیگه گند نزن
من : باشه ولی قول نمیدم
جین چپ چپ نگام کرد
زدم زیر خنده
بالاخره ناهار پر دردسر حاضر شد کوک اومد کمکمون تا میز رو بچینیم
موقع خوردن ناهار نگام به تهیونگ بود انگار نه انگار نصف شیشه فلفل قرمز رو خالی کردم تو غذا یواشکی به جین گفتم : موفق شدیم اثر فلفل ها رو از بین ببریم
جین : از مردن نجات پیدا کردی
۲۰.۹k
۲۳ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.