نورا گفتم بعدا(عصبی)
_ نورا گفتم بعدا(عصبی)
+ نه همین الان بگو(داد)
_ نورا انقدر نپیچ به پای من خودت خوب میدونی از پیله کردن بدم میاد(داد)
+زود باش بگو(داد)
٪ کافیه(عربده)
+ جیمین تو بهم بگو چی شده؟ قضیه چیه زودباش
_ جیمین حرف نزن وگرنه حونت پای خودته
٪ متاسفم نورا
+ باشه خودتون خواستین
• نورا میره سمت اتاقش چند تا از لباساشو برمیداره با پول و میره پایین •
_ نورا بچه بازی درنیار گفتم بهت میگم(عصبی)
+ ولم کن برو اونور
_ به درک برو
٪ کوک تو الان عصبی یه چیزی میگی بعدا پشیمون میشی
_ نه نمیشم برو راهت بازه
+ خدافظ
• نورا میره سمت در خروجی و میره بیرون کوک هم با عصبانیت میشینه و سرشو میبره تو گوشیش •
٪ واقعا نمیخوای هیچ غلطی کنی؟(داد)
_ نه خودش خواست منم جلوشو نمیگیرم(داد)
٪ واقعا برات متاسفم
• جیمین هم میره •
_ لعنت بهتون
• یهو شیبالا لالا بارون میاد🐸 •
_ وای نه نورا بیرونه تنهاست لباس مناسبم نداره چه غلطی کردم من وای جونگ کوک خاک تو سرت(اوخی🌚)
نورا: داشتم میرفتم سمت خونه نویان که یهو بارون گرفت بدو بدو کردم تا بلخره رسیدم ب خونش در زدم درو باز کرد و مات و مهبوت بهم نگاه کرد
~ تو اینجا چیکار میکنی؟
+ میشه بیام تو؟ برات توضیح میدم
~ اره حتما بیا
مامان و بابای نویان رو مینویسم:
م.ن: وا نورا تو اینجا چیکار میکنی؟
+ سلام خاله میشه من چند روز اینجا بمونم؟
م.ن: اره عزیزم حتما
+ نه همین الان بگو(داد)
_ نورا انقدر نپیچ به پای من خودت خوب میدونی از پیله کردن بدم میاد(داد)
+زود باش بگو(داد)
٪ کافیه(عربده)
+ جیمین تو بهم بگو چی شده؟ قضیه چیه زودباش
_ جیمین حرف نزن وگرنه حونت پای خودته
٪ متاسفم نورا
+ باشه خودتون خواستین
• نورا میره سمت اتاقش چند تا از لباساشو برمیداره با پول و میره پایین •
_ نورا بچه بازی درنیار گفتم بهت میگم(عصبی)
+ ولم کن برو اونور
_ به درک برو
٪ کوک تو الان عصبی یه چیزی میگی بعدا پشیمون میشی
_ نه نمیشم برو راهت بازه
+ خدافظ
• نورا میره سمت در خروجی و میره بیرون کوک هم با عصبانیت میشینه و سرشو میبره تو گوشیش •
٪ واقعا نمیخوای هیچ غلطی کنی؟(داد)
_ نه خودش خواست منم جلوشو نمیگیرم(داد)
٪ واقعا برات متاسفم
• جیمین هم میره •
_ لعنت بهتون
• یهو شیبالا لالا بارون میاد🐸 •
_ وای نه نورا بیرونه تنهاست لباس مناسبم نداره چه غلطی کردم من وای جونگ کوک خاک تو سرت(اوخی🌚)
نورا: داشتم میرفتم سمت خونه نویان که یهو بارون گرفت بدو بدو کردم تا بلخره رسیدم ب خونش در زدم درو باز کرد و مات و مهبوت بهم نگاه کرد
~ تو اینجا چیکار میکنی؟
+ میشه بیام تو؟ برات توضیح میدم
~ اره حتما بیا
مامان و بابای نویان رو مینویسم:
م.ن: وا نورا تو اینجا چیکار میکنی؟
+ سلام خاله میشه من چند روز اینجا بمونم؟
م.ن: اره عزیزم حتما
۵.۵k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.