.
.
ـ هم کلاسی من آلمانی بود. در خوابگاه دانشگاهی اش مدام سرما میخورد. می گفت شوفاژها را یا روشن نمی کنند یا روشن کردنش با نکردنش فرقی ندارد. رفته بود یک هیتر برقی خریده بود برای اتاق خودش. اما یک روز دیده بود مامورین خوابگاه بی خبر به اتاقش آمده اند و هیتر را برده اند. گفته بودند کار او ممنوع بوده چون هیتر خیلی برق مصرف می کند.
ـ دوستم در یک ساختمان اجاره نشین است. بیش از 15 سال است که در فرانسه با همسر و فرزندش زندگی می کند. تعریف می کرد که قانون ساختمانشان اینطور است که شوفاژها در زمستان صبح تا شب روشن است. اما شب تا صبح خاموش می شود. من با تعجب زیاد گفتم: شب که سردتر است! می گفت: مسئول ساختمان گفته است: شب با لباس گرم بخوابید، پتو هم که دارید. هوای خنک برای خواب بهتر است...
ـ من با فرانسوی ها رفت و آمد داشته ام. تقریبا می توانم بگویم در خانه هایشان اصلا چراغ روشن نمی کنند... کم نور... شوفاژها را هم. می گویند برق زیادی مصرف می شود. هزینه ها بسیار سنگین است.
ـ فرانسوی ها عموما ساده پوش هستند. خیلی گران پوشی را نمی پسندند، سر داستان جلیقه زردها و دغدغه های اقتصادی مردم، از هم انتظار داشتند که خیلی نشان ندهند که توان خرج کردن دارند که مردم دیگر اذیت نشوند.
ـ مالیات در اینجا بسیار زیاد است. مبلغ زیادی از حقوق افراد شامل مالیات می شود. به همین خاطر مردم نسبت به باقی مانده پول و دارایی خود صرفه جو هستند.
ـ من عموما با دوستان فرانسوی ام به ناهار خوری سرکارم می روم. خیلی برایم جالب است که تا آخر غذای خود را همیشه می خورند حتی نون بر می دارند و ته بشقابشان را هم تمییز می کنند. اصلا هم این رفتار را بد یا بی کلاسی نمی دانند.
ـ کیف استاد من انقدر قدیمی است که پوست پوست شده است. اما اصلا ابایی ندارد که با همان دانشگاه بیاید و کل سال ندیدم که کیف دیگری دست بگیرد.
ـ دوست من همیشه یک کفش ثابت به پا دارد. مدت زیادی بود که کفشش پاره شده بود و اصلا خجالت نمی کشید و کفش نو نمی خرید و با همان به سر کار می آمد.
#باز_آی
ـ هم کلاسی من آلمانی بود. در خوابگاه دانشگاهی اش مدام سرما میخورد. می گفت شوفاژها را یا روشن نمی کنند یا روشن کردنش با نکردنش فرقی ندارد. رفته بود یک هیتر برقی خریده بود برای اتاق خودش. اما یک روز دیده بود مامورین خوابگاه بی خبر به اتاقش آمده اند و هیتر را برده اند. گفته بودند کار او ممنوع بوده چون هیتر خیلی برق مصرف می کند.
ـ دوستم در یک ساختمان اجاره نشین است. بیش از 15 سال است که در فرانسه با همسر و فرزندش زندگی می کند. تعریف می کرد که قانون ساختمانشان اینطور است که شوفاژها در زمستان صبح تا شب روشن است. اما شب تا صبح خاموش می شود. من با تعجب زیاد گفتم: شب که سردتر است! می گفت: مسئول ساختمان گفته است: شب با لباس گرم بخوابید، پتو هم که دارید. هوای خنک برای خواب بهتر است...
ـ من با فرانسوی ها رفت و آمد داشته ام. تقریبا می توانم بگویم در خانه هایشان اصلا چراغ روشن نمی کنند... کم نور... شوفاژها را هم. می گویند برق زیادی مصرف می شود. هزینه ها بسیار سنگین است.
ـ فرانسوی ها عموما ساده پوش هستند. خیلی گران پوشی را نمی پسندند، سر داستان جلیقه زردها و دغدغه های اقتصادی مردم، از هم انتظار داشتند که خیلی نشان ندهند که توان خرج کردن دارند که مردم دیگر اذیت نشوند.
ـ مالیات در اینجا بسیار زیاد است. مبلغ زیادی از حقوق افراد شامل مالیات می شود. به همین خاطر مردم نسبت به باقی مانده پول و دارایی خود صرفه جو هستند.
ـ من عموما با دوستان فرانسوی ام به ناهار خوری سرکارم می روم. خیلی برایم جالب است که تا آخر غذای خود را همیشه می خورند حتی نون بر می دارند و ته بشقابشان را هم تمییز می کنند. اصلا هم این رفتار را بد یا بی کلاسی نمی دانند.
ـ کیف استاد من انقدر قدیمی است که پوست پوست شده است. اما اصلا ابایی ندارد که با همان دانشگاه بیاید و کل سال ندیدم که کیف دیگری دست بگیرد.
ـ دوست من همیشه یک کفش ثابت به پا دارد. مدت زیادی بود که کفشش پاره شده بود و اصلا خجالت نمی کشید و کفش نو نمی خرید و با همان به سر کار می آمد.
#باز_آی
۲.۷k
۲۲ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.