دستی به سوی دوست

دستی به سوی دوست
بیا که پنجره ها را دوباره باز کنیم
بهار آمده بویی ز گل نیاز کنیم

کنون که باز زمین سبز وآسمان آبی است
برای چلچله ها شعر تازه ساز کنیم

سحر به راه عبور نسیم نوروزی
بیا دوباره سلامی به سروناز کنیم

اذان عشق زند بلبل از مناره ی سرو
به سوی قبله ی گل ، رکعتی نماز کنیم

به یمن رخصت مستی چو ابرهای بهار
خوش است عقده دیرین به گریه باز کنیم

غبار غم چو زدودیم از سراچه ی دل
به روی هرچه به جز عشق، در فراز کنیم

شود ز گرمی خورشید، زنده دلهامان
به سوی دوست اگر دست خود دراز کنیم

#بهمن_صالحی


#رمضان_کریم🌙🌹🍃
دیدگاه ها (۱)

با خیلیا نباید مهربون باشی.مهربونی زیاد دلو میزنه، سوتفاهم ا...

اردیبهشت زنی استبا دامن کوتاه و گل دارکه می رقصد و می رقصدو ...

آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری نگاه می‌کند. فکر می‌کند ...

بدترین شکنجه آن است که دیگر نتوانی دوست بداری! | داستایوفسکی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط