پارت ششم
پرش زمانی به دو روز بعد
(تامارا چشماشو کم کم باز کرد )
شینوبو: حالت بهتره ؟
تامارا : من خوبم ممنونم که نجاتم دادی
شینوبو:خواهش میکنم
تامارا : واسه اولین باره که باهم بد ملاقات شدیم ببخشید
شینوبو: مهم نیست من آدم کینه ای نیستم
تامارا: خوبه ( که یهو اوبانای اومد تو ) ترسیدم
اوبانای : حالت خوبه ؟ چطوری زخمی شدی؟ تقصیر کی بود ؟
شینوبو: چرا بهش فشار میاری بذار استراحت کنه
( مویچیرو با سرعت میاد تو )
تامارا: نمیدونم چرا همه میخوان منو بترسونن
مویچیرو: ببخشید و همینطور بابت اینکه زخمی شدنت
تامارا : مهم نیس حالمم خوبه کسی ( این دفعه میتسوری از دراومد تو) دلیل قانع کننده میخوام
میتسوری : حالت خوبه دختر باید بیشتر مواظب خودت می بودی
تامارا : دارم اینجا خفه میشم ( میخواستم بلند بشم گه داشتم می افتادم مویچیرو من گرفت دیدم اوبانای داره با خشم بهم نگاه میکنه سریع رفتم کنار)
اوبانای: دارم برات صبر کن
تامارا: 'به من چه
(تامارا چشماشو کم کم باز کرد )
شینوبو: حالت بهتره ؟
تامارا : من خوبم ممنونم که نجاتم دادی
شینوبو:خواهش میکنم
تامارا : واسه اولین باره که باهم بد ملاقات شدیم ببخشید
شینوبو: مهم نیست من آدم کینه ای نیستم
تامارا: خوبه ( که یهو اوبانای اومد تو ) ترسیدم
اوبانای : حالت خوبه ؟ چطوری زخمی شدی؟ تقصیر کی بود ؟
شینوبو: چرا بهش فشار میاری بذار استراحت کنه
( مویچیرو با سرعت میاد تو )
تامارا: نمیدونم چرا همه میخوان منو بترسونن
مویچیرو: ببخشید و همینطور بابت اینکه زخمی شدنت
تامارا : مهم نیس حالمم خوبه کسی ( این دفعه میتسوری از دراومد تو) دلیل قانع کننده میخوام
میتسوری : حالت خوبه دختر باید بیشتر مواظب خودت می بودی
تامارا : دارم اینجا خفه میشم ( میخواستم بلند بشم گه داشتم می افتادم مویچیرو من گرفت دیدم اوبانای داره با خشم بهم نگاه میکنه سریع رفتم کنار)
اوبانای: دارم برات صبر کن
تامارا: 'به من چه
- ۹۴۷
- ۱۷ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط