دنیا کوچک است به اندازه چشم های توبه وسعت صدایت وقتی ا

دنیا کوچک است. به اندازه چشم های تو. به وسعت صدایت وقتی از دوردست ها نام من را به زبان می آوری. و یا شاید به اندازه دست هایم که خیلی وقت است اینجا در این سمت کره جغرافیایی جا مانده اند.
دنیا کوچک است. تو دست هایت را هرجای این کره که می خواهی بگذار. من تمام آن را گشتم و گشتم. دیدم به آن بزرگی که فکر می کردم نبود. آنقدر کوچک است که هرچقدر سعی کردم از تو دور باشم باز تا چشم کار می کرد تو بودی.
این کره جغرافیایی را روبرویم گذاشته ام و مدام از خود می پرسم: دنیایی که خیلی از کاشفان بزرگ در به در دنبال کشف آن بودند همین است؟ وقتی تمام دنیا را هم که بگردم باز تو را می بینم پس چرا راهم را دور کنم و حداقل هشتاد روز به این سفر ادامه دهم؟
دنیا کوچک است. مخصوصاً وقتی تو اینجا نیستی. تو که نباشی یک وجب آن طرف تر از من می شود نقطه پایان. اما تو که باشی می شوم آرام تر از اقیانوسی که همه جا به آرامشش معروف است. من تمام دنیا را گشته ام. باور کن. دنیا کوچک است ولی رویای تو آنقدر بزرگ است که در دنیای من جا نمی گیرد...
دیدگاه ها (۱)

کسی مثل تو نشد کسی مثل تو نبود...

از آدم ها بُت نسازید، این خیانت هست! هم به خودتان، هم به خود...

چترت را برداشتی و به کوچه آمدی. باران می بارید. باران می بار...

گفت حواسِت به آدمهایی که کاکتوس‌وار زندگی میکنن باشهگفتم کاک...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

وقتی درو باز کرد باورم نمیشد من کل کره رو دنبال این گشتم ولی...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط