P10🌙🌸
P10🌙🌸
ساعت۹ونیم
هایمین«رفتم اتاق(اتاق کوک و هایمین باهمه یعنی هم اتاقی ان)و شروع کردم آماده شدن موهامو اتو کردم....آرایش کردم....وای چه جیگری شدم .....لباس پوشیدم...اکسسوری انداختم...عطری زدن و رفتم پایین
جیمین«همه مون حاظر بودیم...منتظر هایمین بودیم....دیدم داره از پله ها میاد پایین....چه س**ی شده بود....اومد پیشمون«خیلی جذاب شدی
کوک«راس میگه
ته«پس امشب باید مواظب باشیم موش کوچولومون رو ندزدن
هایمین«با اون حرفایی که زدن خجالت کشیدم...میتونستم سرخ شدن گونه هامو حس کنم
جیمین«هایمین سرخ شده بود....خیلی کیوت شده بود...«اممم خب بريم دیگه
هایمین«ولی خداییش بچه ها هم خیلی جذاب بودن...مخصوصا جیمین...وقتی دیدمش ضربان قلبم بالا رفت....طوری که گفتم الانه که از جاش کنده شه
پرش زمانی/بار
هایمین«همه مون رفتیم سر یه میز نشستیم .....بادیگارد هاهم اومدن کنارمون
گارسون«چی میل دارید
ته«بچه ها ویسکی چطوره؟
کوک«عالی
گارسون«پس ویسکی بیارم
ته«ممنون
هایمین«من میرم برقصم نمیآید
جیمین«من حوصله ندارم
ته«منم
کوک«خودت برو
هایمین« باشه...یکم اون وسط قر دادم و رفتم پیش اعضا ....خلاصه تقریبا مست بودم....بقیع خیلی کم«میگم هوا چه خوبه
کوک«مسته هیونگ های گرامیم
ته«آره
هایمین«من میرم برا اینکه مستی از سرم بپره یه آبی به دست و صورتم بزنم
ته«باشه
هایمین«رفتم و یه آبی به دست و صورتم زدم که.....
خماری آی خماری😂
اسلاید ۲لباس هایمین
اسلاید۳ گردنبند
اسلاید ۴گوشواره
اسلاید ۵ ناخنش
اسلاید ۶ میکاپش
ساعت۹ونیم
هایمین«رفتم اتاق(اتاق کوک و هایمین باهمه یعنی هم اتاقی ان)و شروع کردم آماده شدن موهامو اتو کردم....آرایش کردم....وای چه جیگری شدم .....لباس پوشیدم...اکسسوری انداختم...عطری زدن و رفتم پایین
جیمین«همه مون حاظر بودیم...منتظر هایمین بودیم....دیدم داره از پله ها میاد پایین....چه س**ی شده بود....اومد پیشمون«خیلی جذاب شدی
کوک«راس میگه
ته«پس امشب باید مواظب باشیم موش کوچولومون رو ندزدن
هایمین«با اون حرفایی که زدن خجالت کشیدم...میتونستم سرخ شدن گونه هامو حس کنم
جیمین«هایمین سرخ شده بود....خیلی کیوت شده بود...«اممم خب بريم دیگه
هایمین«ولی خداییش بچه ها هم خیلی جذاب بودن...مخصوصا جیمین...وقتی دیدمش ضربان قلبم بالا رفت....طوری که گفتم الانه که از جاش کنده شه
پرش زمانی/بار
هایمین«همه مون رفتیم سر یه میز نشستیم .....بادیگارد هاهم اومدن کنارمون
گارسون«چی میل دارید
ته«بچه ها ویسکی چطوره؟
کوک«عالی
گارسون«پس ویسکی بیارم
ته«ممنون
هایمین«من میرم برقصم نمیآید
جیمین«من حوصله ندارم
ته«منم
کوک«خودت برو
هایمین« باشه...یکم اون وسط قر دادم و رفتم پیش اعضا ....خلاصه تقریبا مست بودم....بقیع خیلی کم«میگم هوا چه خوبه
کوک«مسته هیونگ های گرامیم
ته«آره
هایمین«من میرم برا اینکه مستی از سرم بپره یه آبی به دست و صورتم بزنم
ته«باشه
هایمین«رفتم و یه آبی به دست و صورتم زدم که.....
خماری آی خماری😂
اسلاید ۲لباس هایمین
اسلاید۳ گردنبند
اسلاید ۴گوشواره
اسلاید ۵ ناخنش
اسلاید ۶ میکاپش
۴۹.۴k
۰۸ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.