اندرون برج ساعت

اینجا میدان‌گاهی در یک #شهر_شمالی است که به دلیل وجود ساعت‌هایی در چهار گوشه‌ برج میانی‌اش، به "#میدان_ساعت" شناخته می‌شود. سالهاست که رهگذران از کنارش می‌گذرند و شاید هیچ توجهی به آن ندارند. آنچنان برایشان معمولی شده که تغییرات پیرامونی اش هم توجهی بر نمی‌انگیزد. هر از چندگاهی، به مناسبی، تن سپیدرنگش را با #پارچه‌_نوشت یا #پرچم زینت می‌کنند یا ریسه‌های پرچمدار بر سر آن می‌آویزند. اما هیچگاه نشد ببینم درون آن چه خبر است. اینگونه بود تا آن شب تابستانی، به هنگام بزرگداشت مناسبت ولادت امام علی (ع) علاوه بر برون، درونش را هم روشن ساخته بودند و این شد که من پس از سالها توانستم گوشه‌ای از آن معمای معماری را هم ببینم. البته آنچه از ورای پنجره باریک قابل دیدن بودن #پلکان_مارپیچ بود که به سقف بنا می‌رسید. با این حال همین تجربه هم غنیمت است.
دیدگاه ها (۰)

نگاتیو روی دیوار

کلام حق از راننده تاکسی

دروغی در ریاضی

لذت فیزیک بخش سوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط