رمان انیمه ای هنوز نه چپتر
رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۲۱
+هی ، هی، شایعات رو شنیدی؟
*کدوم شایعات؟ منظورت....
+افسانه ی پروانه شب مهتابی.
*چه جور افسانه ایه؟
+میگن سال ها قبل،حدود ۴۰۰سال پیش ، برای اینکه کسی خوشبخت بشه ، اون، با لباس سنتی روی پشت بوم یکی از ساختمونهای بلند اون منطقه، زیر نور ماه کامل.....رقص سنتی رو اجرا می کرد....
*بعدش؟
+کسی نمی دونه بعدش چی میشه....
*یعنی ممکنه اون فرد برای همیشه سیاه بخت بمونه؟
+شاید یکی دیگه خوشبخت میشد یا ...
شایعات ميگن ....حدود ۹ ماه پیش ، یه دختر جوون این کار رو انجام داده ...
*چی بلایی سر اون اومد؟
+فردا صبح....
جسد اون دختر رو پایین ساختمون پیدا کردن......
آئویی:《اینم از شایعه ای که امروز فهمیدم ....خب؟》
نزوکو:《تو ...امتحانش کردی؟》
کانائو:《اونقدر ها هم دیوونه ی داستان های ترسناک نیست.》
شینوبو:《داستان ترسناک اما ....قشنگی بود ... نظرتون چیه امشب امتحانش کنیم؟ 》
میتسوری:《هااااااا؟؟؟!! یعنی اینکه ....تو .... تو می خوای زیر نور ماه کامل جلوی همه برقصی؟؟؟😣》
آئویی:《معلومه ! من که حاضرم 》
شینوبو:《آئویی حاضره...نیازی به کمک من نیست🤭》
نزوکو؛《آئویی........جدی که نمیگی؟》
آئویی:《خب..__عه دیدی؟ زنگ خورد ...بریم سر کلاس🫥》
آئویی با عجله از اونجا دور میشه و نزوکو هم برای اینکه از نیت آئویی مطمئن بشه دنبالش دوید....
میتسوری:《کانائو......می تونی منصرفش کنی؟》
شینوبو:《ما نمی تونیم چون امروز کلاس هامون باهم نیست ....پس لطفا ...راضیش کن....کانائو.》
(گوینده:کانائو )
باید آئویی رو راضی کنم....اینطور نیست که بخوام اون بره...برای همین درخواست شینوبو و میتسوری رو قبول کردم....
احساس می کنم اون جدی جدی قصد داره بره...
امشب ماه کامله...و آئویی حدود ۳ هفته پیش یه لباس خیلی قشنگ و سنتی خرید....
تمام شرایط مُهیا شده ....
احتمال اینکه اون اینکار و انجام بده زیاده....
سر کلاس نمیشه حرف زد و الان هم زنگ آخره....
چی کار کنم؟
نامه!
-----------------------------------------------------------------
:آئویی جدی جدی که نمی خوای اون کار رو بکنی؟ می خوای؟😣
احتمالا آره👍
یعنی چی چرا؟ این کار رو نکن.
کانائو.نگران نباش همه چیز مرتبه...فکر کردی ممکنه منم مثل اون بشم؟
معلومهههه...خیلی خطرناکه
شاید اینکار رو نکردم. 😕
قول میدی؟ × 🧐
----------------------------------------------------------------------
آئویی....
ادامه دارد...
پس از سال ها 🌚😂
پارت بعدی پشماتون میزیزه!
ایشالله ۲ ۳ روز دیگه🗿🚬👁👄👁
+هی ، هی، شایعات رو شنیدی؟
*کدوم شایعات؟ منظورت....
+افسانه ی پروانه شب مهتابی.
*چه جور افسانه ایه؟
+میگن سال ها قبل،حدود ۴۰۰سال پیش ، برای اینکه کسی خوشبخت بشه ، اون، با لباس سنتی روی پشت بوم یکی از ساختمونهای بلند اون منطقه، زیر نور ماه کامل.....رقص سنتی رو اجرا می کرد....
*بعدش؟
+کسی نمی دونه بعدش چی میشه....
*یعنی ممکنه اون فرد برای همیشه سیاه بخت بمونه؟
+شاید یکی دیگه خوشبخت میشد یا ...
شایعات ميگن ....حدود ۹ ماه پیش ، یه دختر جوون این کار رو انجام داده ...
*چی بلایی سر اون اومد؟
+فردا صبح....
جسد اون دختر رو پایین ساختمون پیدا کردن......
آئویی:《اینم از شایعه ای که امروز فهمیدم ....خب؟》
نزوکو:《تو ...امتحانش کردی؟》
کانائو:《اونقدر ها هم دیوونه ی داستان های ترسناک نیست.》
شینوبو:《داستان ترسناک اما ....قشنگی بود ... نظرتون چیه امشب امتحانش کنیم؟ 》
میتسوری:《هااااااا؟؟؟!! یعنی اینکه ....تو .... تو می خوای زیر نور ماه کامل جلوی همه برقصی؟؟؟😣》
آئویی:《معلومه ! من که حاضرم 》
شینوبو:《آئویی حاضره...نیازی به کمک من نیست🤭》
نزوکو؛《آئویی........جدی که نمیگی؟》
آئویی:《خب..__عه دیدی؟ زنگ خورد ...بریم سر کلاس🫥》
آئویی با عجله از اونجا دور میشه و نزوکو هم برای اینکه از نیت آئویی مطمئن بشه دنبالش دوید....
میتسوری:《کانائو......می تونی منصرفش کنی؟》
شینوبو:《ما نمی تونیم چون امروز کلاس هامون باهم نیست ....پس لطفا ...راضیش کن....کانائو.》
(گوینده:کانائو )
باید آئویی رو راضی کنم....اینطور نیست که بخوام اون بره...برای همین درخواست شینوبو و میتسوری رو قبول کردم....
احساس می کنم اون جدی جدی قصد داره بره...
امشب ماه کامله...و آئویی حدود ۳ هفته پیش یه لباس خیلی قشنگ و سنتی خرید....
تمام شرایط مُهیا شده ....
احتمال اینکه اون اینکار و انجام بده زیاده....
سر کلاس نمیشه حرف زد و الان هم زنگ آخره....
چی کار کنم؟
نامه!
-----------------------------------------------------------------
:آئویی جدی جدی که نمی خوای اون کار رو بکنی؟ می خوای؟😣
احتمالا آره👍
یعنی چی چرا؟ این کار رو نکن.
کانائو.نگران نباش همه چیز مرتبه...فکر کردی ممکنه منم مثل اون بشم؟
معلومهههه...خیلی خطرناکه
شاید اینکار رو نکردم. 😕
قول میدی؟ × 🧐
----------------------------------------------------------------------
آئویی....
ادامه دارد...
پس از سال ها 🌚😂
پارت بعدی پشماتون میزیزه!
ایشالله ۲ ۳ روز دیگه🗿🚬👁👄👁
- ۹.۵k
- ۰۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط