*سناریو
*سناریو
«درخاثتی»
وقتی جلوش میرقصی
.
نامی: اونم بات میرقصه😶
.
جین: آشپزی یاد بگیر بجا این کارا😕💔
.
یونگی: اع تویی ات!! یه لحظه فک کردم زلزله اومد🤌🗿
.
هوپی:(برین کنار که خدای دنس وارد می شود). اتتتتت داری اشنباه میری بیا یاد بدم بت😞💔
.
جیمین: ط میرقصی اون آهنگ میخونه
.
وی: یونتانننننن بیا با مامان پارتیییی بگیریمممممممم🤌💔
.
جونگکوک: بیب خبریع!؟ من بی خبر باشم ازش🍃
.
.
*سناریو
«درخاثتی»
وقتی بدون اجازشون میری مهمونی (فک کنم همون منظورش بار هس..)
.
نامی: بیب مگ نگفتم بدون اجازم هیجا نرو؟؟
.
جین: که بی اجازه میری مهمونی:))
.
یونگی: امشب تا صب باید زیرم جون بدی مهدیه (مهدیه اسم ات هس)
.
هوپی: دلیلت چی بودع؟ زود بگو(با عصبانیت فراتر از عصبانیت)
.
جیمین: بیا بریم اتاق...
.
وی: میدونی مهدیه از توجیح کردن بدم میاد؟
.
جونگکوک: بدوگمشو رو تخت و بهتره تا میام لباساتو خودت دراری (جدی و کمی داد)
.
.
درخاصتی ونظراتتونو تو ناشناس بگین🍃💫
harfeto.timefriend.net/16824488945168
«درخاثتی»
وقتی جلوش میرقصی
.
نامی: اونم بات میرقصه😶
.
جین: آشپزی یاد بگیر بجا این کارا😕💔
.
یونگی: اع تویی ات!! یه لحظه فک کردم زلزله اومد🤌🗿
.
هوپی:(برین کنار که خدای دنس وارد می شود). اتتتتت داری اشنباه میری بیا یاد بدم بت😞💔
.
جیمین: ط میرقصی اون آهنگ میخونه
.
وی: یونتانننننن بیا با مامان پارتیییی بگیریمممممممم🤌💔
.
جونگکوک: بیب خبریع!؟ من بی خبر باشم ازش🍃
.
.
*سناریو
«درخاثتی»
وقتی بدون اجازشون میری مهمونی (فک کنم همون منظورش بار هس..)
.
نامی: بیب مگ نگفتم بدون اجازم هیجا نرو؟؟
.
جین: که بی اجازه میری مهمونی:))
.
یونگی: امشب تا صب باید زیرم جون بدی مهدیه (مهدیه اسم ات هس)
.
هوپی: دلیلت چی بودع؟ زود بگو(با عصبانیت فراتر از عصبانیت)
.
جیمین: بیا بریم اتاق...
.
وی: میدونی مهدیه از توجیح کردن بدم میاد؟
.
جونگکوک: بدوگمشو رو تخت و بهتره تا میام لباساتو خودت دراری (جدی و کمی داد)
.
.
درخاصتی ونظراتتونو تو ناشناس بگین🍃💫
harfeto.timefriend.net/16824488945168
۱۴.۶k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲