..
..
دوستت دارم!
نه،صبر کن؛
حس میکنم کم است برایت؛
انگار کوک دلت را به هم میزند!
عاشقت هستم چطور!؟
خدای من
من و این جسارت ها!؟
میترسم این ها را که میگویم،آنقدر کم باشد،دلت بگیرد!
چشم هایت برنجند و از دنیایم دریغشان کنی!
بمیرم برایت هم،که غصه دارت میکند!
بمانم برایت هم،که پررویی است...!
تو بگو.....
چه بگویم که هم خدایی ات زیر سوال نرود،
هم حرف دلم را زده باشم؟!
اصلا....
بی خیال این شاعرانگی ها تصدقت؛
کمی بوسه برایت لابه لای این حرف ها پاشیده ام،
تا از دهان نیفتاده،
روی تنت بکارشان!
بگذار امسال،بهار....
از اسفند به جهانم سلام کنند!!
دوستت دارم!
نه،صبر کن؛
حس میکنم کم است برایت؛
انگار کوک دلت را به هم میزند!
عاشقت هستم چطور!؟
خدای من
من و این جسارت ها!؟
میترسم این ها را که میگویم،آنقدر کم باشد،دلت بگیرد!
چشم هایت برنجند و از دنیایم دریغشان کنی!
بمیرم برایت هم،که غصه دارت میکند!
بمانم برایت هم،که پررویی است...!
تو بگو.....
چه بگویم که هم خدایی ات زیر سوال نرود،
هم حرف دلم را زده باشم؟!
اصلا....
بی خیال این شاعرانگی ها تصدقت؛
کمی بوسه برایت لابه لای این حرف ها پاشیده ام،
تا از دهان نیفتاده،
روی تنت بکارشان!
بگذار امسال،بهار....
از اسفند به جهانم سلام کنند!!
۱.۵k
۲۱ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.