کنار چشمه ای بودیم در خواب

کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب

چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب

به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست

دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست

به شب فانوس بام تار من بود
گل آبی به گندمزار من بود

اگر با دیگران تابیده امروز
همه دانند روزی یار من بود 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 😢 😢 😢 😕 😕 😕 😕 😔 😔 😔 😔 😔 😔 🎨 🎨 🎨 🎨 🎨 🎨 🎨 🎨
دیدگاه ها (۱)

‌با من دلشٖده گر یار نسازد چه کنم؟دل غمگین مرا گر ننوازد چه ...

..دوستت دارم!نه،صبر کن؛حس میکنم کم است برایت؛انگار کوک دلت ر...

مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد نقش هر نغمه که زد راه به جایی ...

از من بگریزید که می خورده ام امروزبا من منشینید که دیوانه ام...

تو با جامی ربودی ماه از آبچو نوشیدیم از آن جام گواراتو نیلوف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط