دهمین بار بود که از صبح

دهمین بار بود که از صبح،
خیابانِ ولیعصر را بالا و پایین کردم...
چشم از پیاده رو هایش برنداشتم
مبادا ببینمت
مبادا دستی روی شانه ات باشد
مبادا چتری بالای سرت
مبادا صدای خنده هایت بلندتر از صدای باران باشد
مبادا...
تو تمامِ اینها را با من تجربه کردی!
باور کن دستِ خودم نیست
پای تو که وسط باشد،
میشوم دیکتاتور ترین آدمِ رویِ زمین!
#علی_قاضی_نظام
دیدگاه ها (۱)

من به بعضےچهره‌هاچون‌زودعادت‌میکنمپیششان سر بر نمی آرم، رعای...

وقتی که دنیا برایت تنگ شده باشد، وقتی آسمان آنقدر کوتاه شود ...

مطمئن باش در زندگی بجز امام زمانت به کسی احتیاج نداری....#اب...

این آخرین بار است که آبادی تمام شهر ها را درون چشم هایت میبی...

صحنه,پارت یازدهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط