و هیچ کس نمیتواند مرا بشنود
و هیچ کس نمیتواند مرا بشنود
مگر اینکه خود بخواهد مرا بخواند
و من سالهاست که در گوشهای تاریک
از کتابخانهی فراموششده خاک میخورم
زیر گرد و غبار فراموشی
در میان صفحاتی که زمان برایشان تندیسی سرد ساخته است
صدای خاموش برگهایم فریادیست
که تنها در سکوت عمیق شب
برای دلهایی که توان شنیدن دارند، نجوا میشود.
تو اگر جرات کردی و مرا خواندی
آنگاه خواهی فهمید که در میان تاریکی
چراغی روشن و پر از رازهای ناگفته پنهان است.
مگر اینکه خود بخواهد مرا بخواند
و من سالهاست که در گوشهای تاریک
از کتابخانهی فراموششده خاک میخورم
زیر گرد و غبار فراموشی
در میان صفحاتی که زمان برایشان تندیسی سرد ساخته است
صدای خاموش برگهایم فریادیست
که تنها در سکوت عمیق شب
برای دلهایی که توان شنیدن دارند، نجوا میشود.
تو اگر جرات کردی و مرا خواندی
آنگاه خواهی فهمید که در میان تاریکی
چراغی روشن و پر از رازهای ناگفته پنهان است.
- ۷۰۱
- ۲۴ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط