کیمیاگر

#کیمیاگر
#قسمت_ششم


🕰 در دل جابر آشوب افتاده بود...

⭐️ از وقتی که برگشته بودند، عرض حیاط خانه را صد بار عصا زده و راه رفته بود.

✨ صدای برخورد عصایش با آجرهای فرش حیاط گاه گاهی سکوت غم بار خانه را می شکست.

✨ یونس نشسته بود لب حوض و هیچ کلامی بینشان رد و بدل نشده بود.

✨ بالاخره نطق جابر باز شد. همان طور که حیاط را لنگ لنگان گام می زد، گفت:

🟠 کاش تا این جا پیش نمی رفتیم! حالا تنها دار و ندارم را از چنگم در خواهند آورد.

✨ یونس مشتی آب از حوض برداشت و دوباره برگرداند...



⭐️ توی حوض خیره شد به حلقه هایی که از زیر دستانش روی آب موج برداشت تا کناره های حوض...

✨ بعد دست در آب کرد و حلقه ها را به هم زد.

🟤 من که تا سیاه چال پیش رفته ام و تنم ضربات شلاق را چشیده است. بگذار تا ته خط برویم.

🟤 به نظرم رسیده حتی یحیی هم بدش نمی آید ماجرایی پر هیجان برای خلیفه رقم بزند.

⭐️ جابر دست به دیوار گرفت. خنده ای تلخ کرد و گفت:

🟠 انگار کیمیا را هم کلا فراموش کرده ای!

✨ یونس با لحنی جدی گفت:

🟤 تو و بانو به من قول داده اید.

ادامه دارد...

#یارب_به_فضل_واحسان_تغییرده_قضارا #و_أکثروا_الدعاء_بتعجیل_الفرج_فإن_ذلک_فرجکم #بخوان_دعای_فرج#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است#حیا#حجاب#اللهم_لعن_سقیفه#اللهم_لعن_الجبت_و_الطاغوت #با_ادب_باشیم #صلوات #مناجات #زندگی_خوب #انتقام_سخت #رمضان #عکس_نوشته #بخون #تلنگر #مهدویت #فاطمیه #مذهبی #شهادت #شهدا #محرم #غدیر #ولایت #امامت #قرآن_کریم #برائت #تولی #ظهور #دعای_فرج #هنر_زندگی #اهل_بیت #ثقلین #رافصی#علمدار_نیامد #اربعین #زیارت #فرهنگی #تربیتی #ویسگون #نور #ظلمت #وحدت #حدیث #شبهه#ashura #ما_بیخیال_سیلی_مادر_نمیشویم #علی_علی
🆔@bagheban
دیدگاه ها (۰)

#لطفا_گوسفند_نباشید#به_قلم_محمود_نامنی#فصل_دوم_قسمت_دوم#عبار...

#لطفا_گوسفند_نباشید#به_قلم_محمود_نامنی#فصل_دوم_قسمت_دوم#عبار...

#کیمیاگر#قسمت_ششم⭐️ یحیی جا خورد...✨ در صورتش دقیق شد و سر ت...

#کیمیاگر#قسمت_ششم🟡 حرارت را با سردی، سردی را با گرمی، رطوبت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط