فرصتی دیگر پارت

فرصتی دیگر پارت ۲۱

×۲۰ دقیقه بعد ...... ×

{فرد در ذهن خوبه اون پرنسس رو گذاشتم توی کالسکه}

یکی از رفقای « فرد کجا میخوایم بریم »

فرد « ب پناهگاه »

{فرد رفت تا توی کالسکه رو نگاه کنه}

{فرد ها کجا رفته}

{ک یک لگد میخوره}

{ایکو با اون لگدی ک ب فرد زد فرد روی زمین می افته}

فرد «چطوری اون دارو تورو تا چند هفته بیهوش نگه میداشت بگیرینش »

{یکی از رفقای فرد ی تیکه چوب بر میداره و میره سمت ایکو}

{ایکو با ی ضربه ی پا چوب رو میشکنه و وقتی ک چوب می افته زمین صدای بلندی شنیده میشد}

{باکوگو یکدفعه از خواب پرید}

باکوگو « صدای چی بود »

{میره و سمت .......}
شرایط
۲۰ لایک
دیدگاه ها (۴)

نتشناسعلی هاتانhttps://harfeto.timefriend.net/17558092767849

☟☟☟☟☟☟راستش خواستم بگم زنده ام همین و اس ۲ بگین حوصله ام رید...

سلام برادران خواهران بنده برگشتمب چپتونم نیستم یاه یاهخب اهم...

بچه هاااااااااااااافصل ۳ ب سوی ابدیت تو ۱۲ مهر میاد همون روز...

فرصتی دیگر پارت ۲۲{میره سمت پنجره و ایکو و چند مرد رو میبینه...

شبی ک ولم کردی...اون شب بارون میبارید...یوری با قیافه ای شوک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط