دوپارتی

#دو_پارتی
دو پارتی ویکوکــــــــــــــ
درخواستیـــــــــــــــــ
꧁꧁꧁꧁꧂꧂꧂꧂꧂

به‌طرف‌در‌نگاه‌کردم‌و‌باچیزی‌که‌دیدم‌شوکه‌شدم...!!!
_جونگکوک‌تو‌اینجاچیکارمیکنی*داد
'م...میخوای‌ولم‌کنی...'
اشک‌از‌چشماش‌جاری‌میشدوهراشک‌دلمو‌به‌لرزه‌مینداخت..
_الآن‌وقت‌پرسیدن‌اینانیست‌سریع‌تربرو*داد
صدای‌پوزخندمین‌هو‌داغونم‌کرد...سنگین‌ترازرهاشدن‌گلوله‌سمت‌مغزم...
پس‌که‌اینطورسرگردکیم‌...جونگکوک‌...اسم‌زیباییه
بااخم‌نگاش‌کردم‌و‌جونگکوکی‌روکشیدمپشت‌سرم‌ولعنتی‌به‌سوهو‌فرستادم‌که‌انقدردهن‌لقه!
مین‌هوزبون‌بازکردو...
نه‌نه‌نه‌نه‌سرگردببین‌...داری‌بدپیش‌میری‌از‌این‌ملاقات‌خوشم‌نمیاد
_چه‌تو‌خوش.......
باصدای‌شلیک‌متوقف‌شدم...
_پس‌این‌استارت‌بازیته‌نه؟
مین‌هو‌باپوزخندی‌جواب‌داد..
نمیدونم‌شاید
بافشردن‌دکمه‌خطرخرابه‌پر‌شد‌ازپلیساوهمکارام.. .
مین‌هوحمله‌کردوچاره‌ای‌جز‌درگیری‌نداشتم...
بعداززمین‌انداختن‌مین‌هومتوجه‌نبودجونگکوکی‌شدم..
فقط‌یه‌سرگرمی‌بود...تاجونگکوکوببرن‌هرجارومیدیدی‌جنگ‌بودوهمه‌مشغول‌خونی‌مالی‌کردن‌هم‌بودن‌...
لگدی‌به‌پهلوی‌مین‌هو‌زدم..
_مرتیکه‌جونگکوکم‌کو*عربده
جوابی‌از‌جانبش‌نشنیدم‌همین‌باعث‌شددوباره‌باعربده‌جملموتکرارکنم...یک‌دفعه‌تیر‌از‌یکجای‌غریبه‌به‌قلب‌مین‌هوشلیک‌شد...
ازدهنش‌خون‌میومدو‌پیراهنش‌باجای‌گلوله‌غرق‌خون‌بود..
باهمون‌وضعیت‌خنده‌ی‌تمسخرانه‌ای‌کردوگفت:
وقتت‌تمومه‌سرگرد‌اون‌جونگکوک‌روکشت
بابهت‌نگاش‌کردم‌که‌صدای‌بدی‌ایجادشد...سرموبه‌طرف‌بالابردم...همه‌مرده‌بودن...
چطور...!!!چرا!!!اینجاچخبره....
صورتموبه‌طرفی‌برگردوندم..بادیدن‌تن‌بی‌جون‌فرشتم...روحم‌ازجسمم‌جداشد...این‌حق‌من‌نبود:)
پایان‌زندگی‌سرد‌_کیم‌تهیونگ_
•2سال‌بعد•
تو‌منوهمراه‌خودت‌دفن‌کردی‌جونگکوکی...!
چرادنیاانقدربی‌رحمه..؟
عشقی‌که‌پایان‌خوشی‌نداشت!:)))))
#پارت_آخر
دیدگاه ها (۰)

چقدر این مرد خاکیه 🥹هیکلو برم اوف🫠🥹💞

ماه آرمی:) فردا قراره ماه آسمونمون کامل بشه:)

#دو_پارتیدو پارتی ویکوکــــــــــــــدرخواستیـــــــــــــ꧁꧁...

ملکه فندوم؟ 🥺💔زود خوب شو 🥺

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط