مولای غریبم

مولای غریبم

از ما فاصله گرفتی تا به تو نزدیک
تر شویم

تا جهانی شدن گل های محمدی، پشت پرده غیبت، نفس های غم ناک زمین را می شماری.

از ما فاصله گرفتی تا آسمانی تر شویم. از ما دور شدی تا در غم ندیدنت با باران های بی وقفه، سقف آسمان پایین بیاید؛ شاید به آسمان نزدیک تر شویم.

تنهای مان خواستی، تا تنهایی تو را حس کنیم که تنهاتر از آسمان بودی در بین ما دنیازدگان.

یک روز، آسمان را تا ارتفاع سرانگشتانم پایین می کشم و دردهای تنهایی ام را به خورشید می گویم.

کاش چشمانمان به دیدن خورشید عادت کند، تا تو را که نورانی تر از خورشیدی، تاب بیاوریم!
دیدگاه ها (۶)

ای مــاه یــلدایی ترین شبهای انسانیکی می رسی در این خراب آبا...

.سلطانی وزیری داشت دیداین وزیرخیلی کارایی ندارد دنبال بهانه ...

مادرم فاطمـه مظلوم ترین در دنیـاستبخـدا واژه مـادر همه جا بی...

بر زانوی تنهایی ام دارم سرت رابا گریه می بینم غروب آخرت رامن...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

پارت : ۴۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط