پارت ۱۴ عشق در نفرت
این کارش داش رو اعصابم را میرفت میخواستم دختررو بگیرم از هفت جهت جغرافیایی جرش بدم دختره عنتر 😒
کوک:خانمی مگه نمیخواستی بری
من:اوووو انگار خیلی دلت میخواد برم
کوک:زر مفت نزن
من:نمیخوام برم میرم خونه
کوک:نرو
رفتیم خونه
من:اقای جعون یلحظه بیا تو اتاقم
کوک:نمی تونم دارم با ساشا حرف میزنم
من:زنت کیه من یا ساشا خانم
کوک:الان چرا اینو گفتی
من:اگه بیای میفهمی
از دید کوک
اه این دختره چه گیری داده ای بابا فکر نمی کردم انقدر کنه باشه
رفتم تو اتاقش
من:بفرما
ا/ت:ببین حرفمو خلاصه میکنم...... دروبر اون دختر نپلک فهمیدی
من:چرا
ا/ت:چون من میگم
من:تو کیه من هستی
ا/ت:زنتم زنتم(با داد)
من:خانم ا/ت اینو اویزه گوشت کن ما زن شوهر رسمی نیستیم چون سک*س نکریم
ا/ت: نکنه اون زن رسمیته ها
من:چی داری میگی من اونو مثل خواهرم میدونم (باداد)
ا/ت:ولی اون تورو مثل داداش نمیدونه از نگاهش معلوم بود که عاشقته(باداد)
من:اره اره عاشقمه به توچه تو چرا خودتو اذیت میکنی هان(با داد خیلیبلند)
ا/ت:چون چون من......من
من:تو چی ها تو چی
ا/ت :چون.......... توفقط ماله منی تو فقط عشق من چون من عاشقتم نمیفهمی عاشقتم
من:چ...چییییییییی
ا/ت:میدونم دوستم نداری ولی من تو این زمان عاشقت شدم میدونم عا.....
نذاشتم کامل حرفشو بزنه لبمو گذاشتم رو لبش محکم مک میزدم گاز میگرفتم
از دید ساشا
وقتی ا/ت کوک رو صدا زد منم رفتم به حرفاشون گوش دادم
ا/ت:چون ........توفقط ماله منی فقط عشق من چون عاشقتم
وقتی اینو گفت عصبی شدم چرا چرا چرا کوک ماله من
به عشقو حالتون دامه بدین ولی کوک ماله منه
رفتم پایین و رو میل نشستمو گوشیمو برداشتم
من:الو.....راه حلشو پیدا کردم اره اره ا/ت ماله تو ولی باید همکاری کنی باشه ؟
من:افرین
بعد چند دقیقه ا/ت و کوک اومدن به لب ا/ت نگاه کردم دیدم کبود شده و بادکرده معلوم بود همو بوسیدن
من:امممممم کوک من میرم بیرون
کوک:کجا
من:با دوستم قرار دارم
کوک:باوشه........ منو ا/ت هم میریم بیرون
من:باوشه بای
ببخشید دیر شد خوابم برد یادم رفت 😂😁
بای تا پارت بعد 😘
کوک:خانمی مگه نمیخواستی بری
من:اوووو انگار خیلی دلت میخواد برم
کوک:زر مفت نزن
من:نمیخوام برم میرم خونه
کوک:نرو
رفتیم خونه
من:اقای جعون یلحظه بیا تو اتاقم
کوک:نمی تونم دارم با ساشا حرف میزنم
من:زنت کیه من یا ساشا خانم
کوک:الان چرا اینو گفتی
من:اگه بیای میفهمی
از دید کوک
اه این دختره چه گیری داده ای بابا فکر نمی کردم انقدر کنه باشه
رفتم تو اتاقش
من:بفرما
ا/ت:ببین حرفمو خلاصه میکنم...... دروبر اون دختر نپلک فهمیدی
من:چرا
ا/ت:چون من میگم
من:تو کیه من هستی
ا/ت:زنتم زنتم(با داد)
من:خانم ا/ت اینو اویزه گوشت کن ما زن شوهر رسمی نیستیم چون سک*س نکریم
ا/ت: نکنه اون زن رسمیته ها
من:چی داری میگی من اونو مثل خواهرم میدونم (باداد)
ا/ت:ولی اون تورو مثل داداش نمیدونه از نگاهش معلوم بود که عاشقته(باداد)
من:اره اره عاشقمه به توچه تو چرا خودتو اذیت میکنی هان(با داد خیلیبلند)
ا/ت:چون چون من......من
من:تو چی ها تو چی
ا/ت :چون.......... توفقط ماله منی تو فقط عشق من چون من عاشقتم نمیفهمی عاشقتم
من:چ...چییییییییی
ا/ت:میدونم دوستم نداری ولی من تو این زمان عاشقت شدم میدونم عا.....
نذاشتم کامل حرفشو بزنه لبمو گذاشتم رو لبش محکم مک میزدم گاز میگرفتم
از دید ساشا
وقتی ا/ت کوک رو صدا زد منم رفتم به حرفاشون گوش دادم
ا/ت:چون ........توفقط ماله منی فقط عشق من چون عاشقتم
وقتی اینو گفت عصبی شدم چرا چرا چرا کوک ماله من
به عشقو حالتون دامه بدین ولی کوک ماله منه
رفتم پایین و رو میل نشستمو گوشیمو برداشتم
من:الو.....راه حلشو پیدا کردم اره اره ا/ت ماله تو ولی باید همکاری کنی باشه ؟
من:افرین
بعد چند دقیقه ا/ت و کوک اومدن به لب ا/ت نگاه کردم دیدم کبود شده و بادکرده معلوم بود همو بوسیدن
من:امممممم کوک من میرم بیرون
کوک:کجا
من:با دوستم قرار دارم
کوک:باوشه........ منو ا/ت هم میریم بیرون
من:باوشه بای
ببخشید دیر شد خوابم برد یادم رفت 😂😁
بای تا پارت بعد 😘
۵۰.۳k
۰۷ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.