part

part8🦋







//چند ساعت بعد






نارا«با احساس گردن درد از خواب بیدار شدم ساعتو چک کردم دیدم چهار ساعته خوابیدم من خیر سرم قرار بود درس بخونما خوف بیخیال امروز نمیخونم چیزی میخواستم بلند شم که یادم افتاد داداشم رو پاهام خوابیده واسه همین آروم سرشو برداشتن گذاشتم رو بالشت و بلند شدم که همون موقع از خواب پاشد




-نارا
&بله
-ساعت چنده
&یازده
-اوه اوه چهار ساعت خوابیدیم؟
&اوم
-میشه کمکم کنی پاشم سرم گیج می‌ره
&حالتون خوبه؟
-اره
&{میاد کنارش و دستشو میگیره و بلند می‌کنه} مطمعنید؟
-اره
& باشه
-نارا
&جانم
-یه قهوه برا من درست میکنی؟
&چشم
-بدنم درد گرفته
&منم گردنم خشک شده
-ببخشید من مجبورم کردم اینطوری بخوابی
&نه مهم نیست
-میخوای گلنح گردنت رو بشکونم
&نه ممنون یه بار این رو امتحان کردم تا یه هفته نمی‌تونستم گردنمو تکون بدم
-اما من حرفه ای انجام میدما
&نه ممنون
-باشه اما اگه میشه گلنج کمر منو بگیر
&چی؟ من که بلد نیستم
-کاری ندارن که دوتا دستاتو اینجوری به دستام رد کن آهان خوب زانوت رو بزار وسط کمرم بهم بچسب بعد یهو فشار بده
&{طوری که نامجون یاد داد قلنجش رو سکوند}
-اخیش ممنونم
&خواهش میکنم







ادامه دارد‌‌‌....
دیدگاه ها (۶)

part9🦋& بفرمایید قهوتون-اخ دستت درد نکنه &خواهش میکنم-تو سرد...

part10🦋&اگه واقعا همینطوری که میگین باشه -هست&باشه پس -پس از...

part7🦋-خیلی آرامش بخشه&چی-اینکه تو برام کتاب بخونی&آهان-نارا...

part6🦋-ممنون خیلی خوب بود قشنگ طعم بچگیم رو میداد&خواهش میکن...

part5🦋-نارا تو چته ها مثلا میخوای بگی وایی من خیلی افسردم و ...

نفرین شیرین. پارت 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط