part

part6🦋






-ممنون خیلی خوب بود قشنگ طعم بچگیم رو میداد
&خواهش میکنم{اومد تو آشپزخونه و ظرف و ظروف رو جمع کرد تو ماشین ظرفشویی}
-کمک میخوای؟
&نه ممنون تموم شد{رفت تو پذیرایی و نشست رو مبل}
-{نشست کنارش} برای امروز برنامت چیه
&یعنی چی
-یعنی قراره جایی بری یا نه
&نه جایی نمیرم چطور؟
-همینطوری پرسیدم
&{کتاب رو از رو میز برمیداره و با نشونه ی که بوک مارکش بهش میده صفحه ی رو بار میکنه}
-هنوزم کتاب میخونی؟
&اره
-چه جالب یادمه وقتی بچه بودی هر شب به مامان میگفتی برات کتاب داستان بخونه
&عا اره
-وایسا ببینم چه کتابی میخونی....عو سنگدل من خیلی دوست داشتم اینو بخونم اما وقت نکردم میشه از اول با صدای بلند بخونی
&باشه
-وایسا وایسا
{دراز می‌کشه رو مبل و سرشو می‌زاره رو پاهای نارا و یه پتوی نازکم می‌کشه رو خودش}
-حالا بخون
&{شروع می‌کنه با صدای بلند کتاب خوندن}








ادامه دارد....
دیدگاه ها (۱۵)

part7🦋-خیلی آرامش بخشه&چی-اینکه تو برام کتاب بخونی&آهان-نارا...

part8🦋//چند ساعت بعد نارا«با احساس گردن درد از خواب بیدار شد...

part5🦋-نارا تو چته ها مثلا میخوای بگی وایی من خیلی افسردم و ...

Part4🦋 &داداش جدی میگم حالم خوبه نیازی نیست نگرانم باشی -نار...

بیب من برمیگردمپارت : 58بعد از اینکه مسابقه تموم شد و برنده ...

part2🦋&{یه فنجان بزرگ شکلات داغ به همراه چنتا شکلات روی میز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط