رویای غیرممکن فصل1 پارت10 قسمت1
#رویای_غیرممکن #فصل1 #پارت10 #قسمت1
توضیحات درباره این رمان : خب هممون میدونیم که کمپانی های بلک پینک و بی تی اس متفاوتن ولی تو این رمان تصور کنین تو یه کمپانی هستن ;-);-)
سرمو به نشونه بله تکون دادم و تعظیمی کردم که داور ها هم ازم خداحافظی کردن و رفتن. به طرف برادرم برگشتم و از خوشحالی شروع کردم به گریه کردن و از اونجایی که اصلا آرایش نداشتم راحت گریه کردم و نگران ریمل و این چیزا نبودم. بعد از یک ربع گریه کردن و زنگ زدن به خانوادم، یکی از کارکن ها به طرفم اومد و گفت : گروهت اومدن، دنبالم بیا. از برادرم خداحافظی کردم و دنبال کارکن رفتم. وقتی رسیدم همه ی داور ها اونجا بودن، 4 تا دختر هم کنارشون بودن. کارکن تعظیمی کرد و رفت. همون داوری که اسم هارو میخوند گفت : سلام، سارا همینطوری که گفته بودیم قراره تو رو با بقیه اعضا آشنا کنیم. خب این گروه بلک پینکه که قراره 3 ماه بعد دبیو کنن و تو قراره عضو پنجم این گروه بشی. الان ما شما رو یه چند دقیقه ای تنها میزاریم تا با هم آشنا بشین، بعدش قراره سارا با بقیه گروه ها آشنا میشه. اینو گفت و به همراه اونیکی داور ها به طرف در رفت و در آخر هم اضافه کرد : ما کار داریم، یکمی بعد برمیگردیم. بعدش هم رفتن. نگاهمو به سمت افرادی که قراره باهاشون تو یه گروه بشم.،بردم و بهشون لبخند زدم و اونها هم به سرعت با لبخند گرمی جوابم رو دادن که یکیشون شروع کرد : خب من جنی هستم و این لیسا ( به سمت راستش اشاره کرد) و این جیسو ( به سمت چپش اشاره کرد) و اینم رزی ( به دختر کنار لیسا اشاره کرد) و همه ما میدونیم سارا هستی و اهل ایران ولی بیشتر از اینا ازت نمیدونیم امیدوارم تو همین 3 ماه همدیگرو حسابی بشناسیم؛ به هر حال الان ما وقت نداریم پس بزار یه چیز خیلی ضروری رو بهت بگم، اونم اینه که ما از قبل آهنگ دبیومون رو ساختیم و الان ما هم باید پارت خوندن تو رو به آهنگ اضافه کنیم و تو کلا باید رقص آهنگ رو یاد بگیری و البته یه رقص هایی که مخصوص پارت تو هستش رو هممون یاد بگیریم؛ و بزرگترین مشکل ما اینه که هیچ کدوممون ایده ای از اینکه چطور قراره این اتفاق بیوفته، نداریم؛ یه چیزی به ذهن تو میرسه؟
ببخشید بقیه اش جا نشد
توضیحات درباره این رمان : خب هممون میدونیم که کمپانی های بلک پینک و بی تی اس متفاوتن ولی تو این رمان تصور کنین تو یه کمپانی هستن ;-);-)
سرمو به نشونه بله تکون دادم و تعظیمی کردم که داور ها هم ازم خداحافظی کردن و رفتن. به طرف برادرم برگشتم و از خوشحالی شروع کردم به گریه کردن و از اونجایی که اصلا آرایش نداشتم راحت گریه کردم و نگران ریمل و این چیزا نبودم. بعد از یک ربع گریه کردن و زنگ زدن به خانوادم، یکی از کارکن ها به طرفم اومد و گفت : گروهت اومدن، دنبالم بیا. از برادرم خداحافظی کردم و دنبال کارکن رفتم. وقتی رسیدم همه ی داور ها اونجا بودن، 4 تا دختر هم کنارشون بودن. کارکن تعظیمی کرد و رفت. همون داوری که اسم هارو میخوند گفت : سلام، سارا همینطوری که گفته بودیم قراره تو رو با بقیه اعضا آشنا کنیم. خب این گروه بلک پینکه که قراره 3 ماه بعد دبیو کنن و تو قراره عضو پنجم این گروه بشی. الان ما شما رو یه چند دقیقه ای تنها میزاریم تا با هم آشنا بشین، بعدش قراره سارا با بقیه گروه ها آشنا میشه. اینو گفت و به همراه اونیکی داور ها به طرف در رفت و در آخر هم اضافه کرد : ما کار داریم، یکمی بعد برمیگردیم. بعدش هم رفتن. نگاهمو به سمت افرادی که قراره باهاشون تو یه گروه بشم.،بردم و بهشون لبخند زدم و اونها هم به سرعت با لبخند گرمی جوابم رو دادن که یکیشون شروع کرد : خب من جنی هستم و این لیسا ( به سمت راستش اشاره کرد) و این جیسو ( به سمت چپش اشاره کرد) و اینم رزی ( به دختر کنار لیسا اشاره کرد) و همه ما میدونیم سارا هستی و اهل ایران ولی بیشتر از اینا ازت نمیدونیم امیدوارم تو همین 3 ماه همدیگرو حسابی بشناسیم؛ به هر حال الان ما وقت نداریم پس بزار یه چیز خیلی ضروری رو بهت بگم، اونم اینه که ما از قبل آهنگ دبیومون رو ساختیم و الان ما هم باید پارت خوندن تو رو به آهنگ اضافه کنیم و تو کلا باید رقص آهنگ رو یاد بگیری و البته یه رقص هایی که مخصوص پارت تو هستش رو هممون یاد بگیریم؛ و بزرگترین مشکل ما اینه که هیچ کدوممون ایده ای از اینکه چطور قراره این اتفاق بیوفته، نداریم؛ یه چیزی به ذهن تو میرسه؟
ببخشید بقیه اش جا نشد
۱۴.۰k
۲۴ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.