مثل همیشه رو ب روم بود درست همون صندلی همون کافه همون ساع
مثل همیشه رو ب روم بود درست همون صندلی همون کافه همون ساعت مثل همیشه فنجون قهوه اش رو اورد بالا قدیما وقتی با هم بودیم انقدر محو هم میشدیم قهوه هامون یخ میکرد اما حالا فقط قهوه من یخ کرده
مشخص بود با ی سری کلمات داره بازی میکنه تا ب زبون بیاره قلبم دوباره ب تپش افتاده بود از همه چی گفت و حرف زد ک ته هر حرفش ختم میشد ب گذر زمان
میگفت ادما یواش یواش میفهمن مفهوم گذر زمان رو
گفتم
ولی با تو من خیلی زود تر فهمیدم وقتی پیشت بودم ی ساعت بود پنج دقیقه پیشت نبودم ی ساعت بود ی سال
سری تکون داد و گفت
ادما طول میکشه تا بفهمن کیا لیاقتشونو دارن
گفتم من از روزی ک با تو بودم فهمیدم ک لیاقت یعنی چی
باز کلافه وار گفت
ولی گذر زمان میتونه بفهمونه لیاقت یعنی چی ها
دستمو زیر چونم گزاشتم وگفتم بی تو اره ولی باتو صدق نمیکنه
با دستاش ضرب زد روی میز و گفت
قبول داری ک گذر زمان خیلی چیزا رو درست میکنه؟
گفتم وجود تو خیلی چیزا رو درست میکنه
گفت
ای بابا هر چی میگم تو میگی تو تو تو
گفتم
اخه چیز دیگ ای نمیشناسم
گفت بهتره بشناسی چون دیگ من شدم وجود یکی دیگ شناس یکی دیگ کلا شدم یکی دیگ
بلند شد و رفت
من موندم و هزار سوال نکرده هزار حرف نزده هزار تعریفایی ک از خودش نکردم
دیگ اون کافه نشد چیزی ک من میخواستم اخه وجود تو بهش وجود میداد #maryam #دلنوشته #cafe_romman
@cafe_romman
مشخص بود با ی سری کلمات داره بازی میکنه تا ب زبون بیاره قلبم دوباره ب تپش افتاده بود از همه چی گفت و حرف زد ک ته هر حرفش ختم میشد ب گذر زمان
میگفت ادما یواش یواش میفهمن مفهوم گذر زمان رو
گفتم
ولی با تو من خیلی زود تر فهمیدم وقتی پیشت بودم ی ساعت بود پنج دقیقه پیشت نبودم ی ساعت بود ی سال
سری تکون داد و گفت
ادما طول میکشه تا بفهمن کیا لیاقتشونو دارن
گفتم من از روزی ک با تو بودم فهمیدم ک لیاقت یعنی چی
باز کلافه وار گفت
ولی گذر زمان میتونه بفهمونه لیاقت یعنی چی ها
دستمو زیر چونم گزاشتم وگفتم بی تو اره ولی باتو صدق نمیکنه
با دستاش ضرب زد روی میز و گفت
قبول داری ک گذر زمان خیلی چیزا رو درست میکنه؟
گفتم وجود تو خیلی چیزا رو درست میکنه
گفت
ای بابا هر چی میگم تو میگی تو تو تو
گفتم
اخه چیز دیگ ای نمیشناسم
گفت بهتره بشناسی چون دیگ من شدم وجود یکی دیگ شناس یکی دیگ کلا شدم یکی دیگ
بلند شد و رفت
من موندم و هزار سوال نکرده هزار حرف نزده هزار تعریفایی ک از خودش نکردم
دیگ اون کافه نشد چیزی ک من میخواستم اخه وجود تو بهش وجود میداد #maryam #دلنوشته #cafe_romman
@cafe_romman
۲۱.۸k
۲۹ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.