پارت
پارت ۳
ویو ا.ت
فلش بک به زمانی ا.ت از بیمارستان مرخص شد....
چشمام رو باز کردم.. دیدم.... یه چتر بالا سرمه رو موطرف صاحب چتر بردم....یه پسر جون بود بهش میخورد یکی دو سال ازم بزرگ تر باشه....
پسره:بلندشو بیا دنبالم.
ا.ت:نه...ممنون..خوبم
پسره:بلندشو ببینم خیس آب شدی
یا این که نمیشناختمش..دلم گفت که بهش اعتماد کنم...پس رفتم... منو سوار ماشین لوکسش کرد..و حرکت کردیم تو راه سکوت سنگینی بینمون حکم فرما بود تا این که پسره سکوت رو شکست..
پسره:امممم. میشه خودت رو معرفی کنی؟
ا.ت مین ا.ت هستم ۱۸سالمه..و تو؟
پسره:پارک جیمینم..۲۰سالمه...
ا.ت:اوهوم.. خوشبختم
جیمین:همچنین...راستی خونتون کجاست؟
ا.ت:نمیرم خونه... منو همینجا ها پیاده کن
جیمین:چرا؟؟
ا.ت:چون خانوادم منو نمیخوان..
جیمین:جایی رو داری؟
ا.ت نه....چطور؟؟؟
جیمین:بیا پیش من زندگی کن... عین برادر میشم برات..
ا.ت:......
ویو ا.ت
فلش بک به زمانی ا.ت از بیمارستان مرخص شد....
چشمام رو باز کردم.. دیدم.... یه چتر بالا سرمه رو موطرف صاحب چتر بردم....یه پسر جون بود بهش میخورد یکی دو سال ازم بزرگ تر باشه....
پسره:بلندشو بیا دنبالم.
ا.ت:نه...ممنون..خوبم
پسره:بلندشو ببینم خیس آب شدی
یا این که نمیشناختمش..دلم گفت که بهش اعتماد کنم...پس رفتم... منو سوار ماشین لوکسش کرد..و حرکت کردیم تو راه سکوت سنگینی بینمون حکم فرما بود تا این که پسره سکوت رو شکست..
پسره:امممم. میشه خودت رو معرفی کنی؟
ا.ت مین ا.ت هستم ۱۸سالمه..و تو؟
پسره:پارک جیمینم..۲۰سالمه...
ا.ت:اوهوم.. خوشبختم
جیمین:همچنین...راستی خونتون کجاست؟
ا.ت:نمیرم خونه... منو همینجا ها پیاده کن
جیمین:چرا؟؟
ا.ت:چون خانوادم منو نمیخوان..
جیمین:جایی رو داری؟
ا.ت نه....چطور؟؟؟
جیمین:بیا پیش من زندگی کن... عین برادر میشم برات..
ا.ت:......
- ۳.۲k
- ۱۱ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط