فصل

فصل ۲
پارت ۵
ویو ا.ت
پایان فلش بک
جیمین راست می‌گفت اونا با من خیلی خوب بودن...جیمین هم که دیگه نگم...از گل کمتر بهم نمیگه..خبب داداش خودمه دیگه (ادمین:بیا برو باباااا)
البته یه پسر دیگه هم به اسم جونگ کوک هست که دوست پسر بنده هستش..
(ادمین:گوههه نخور....ا.ت:اسکل خودت رمان رو نوشتییی...ادمین:راست میگی!!🤕)
خب خلاصه دیگه حوصله تعریف کردن ندارم....
ویو ادمین گل (بنده)
جیمین در دفتر ا.ت رو میزنه و وارد دفتر ا.ت میشه..
جیمین: سلام.خوبی؟
ا.ت: سلام.ممنون.تو خوبی؟
جیمین:نه..خستم..خسته..خیلیییی کار داشتم و دارم
ا.ت:پس یه لیوان قهوه حالتو جا میاره
جیمین:زدی تو خال
ا.ت:باشه بشین بگم بیارن(خنده)
ا.ت تلفن رو برمیداره
ا.ت:دوتا لیوان قهوه بیارید(سرد)
جیمین:ا.ت احساس نمیکنی خیلی با دیگران سرد برخورد میکنی؟؟
ا.ت:نه..چطور؟
جیمین:ا.ت تو این پنج سال تو با من،خانوادم،جونگ کوکو خانواده رفتار خیلی خوبی داشتی اما با دیگران خیلی سردی...حتی لبخند هم نمی‌زنی..
ا.ت:جیمین..من...
دوستون دارمممم
دیدگاه ها (۲)

فصل ۲پارت۶ویو ا.تا.ت:جیمین...من...نمیتونم با همه اینطوری رفت...

سلام دوستان ببخشید دیر شد😁یخورده کار داشتم برا همین 💫

فصل ۲پارت ۴ویو ا.تجیمین:بیا پیش من زندگی کن...عین برادر میشم...

پارت ۳ویو ا.ت فلش بک به زمانی ا.ت از بیمارستان مرخص شد....چش...

وقتی حامله بودی ولی بچه رو بدون اجازه شون سقط میکنی(درخواستی...

Forest Vampire 2 ( Bloody Return)خون آشام جنگل 2 (بازگشت خون...

WISH MEET YOUPART 15ویو ا/ت. بعد از اینکه ون مرد نجاتم داد س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط