و باید بعد از ازدواج نیز برای حفظ آن تلاش کرد

ﻣﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺷﺎﺩﮐﺎﻣﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ؛
ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺣﻔﻆ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﮐﺎﺭ ﺳﺨﺘﯽ ﺍﺳﺖ و باید بعد از ازدواج نیز برای حفظ آن تلاش کرد

ﻣﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﻨﯿﻢ و طزف مقابل خود خواسته های ما را می داند؛ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻓﮑﺮ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ و ما باید خواسته های خود را شفاف به طرف مقابل بیان کنیم.

ﻣﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ ﻫﻤﻪﯼ ﻧﯿﺎﺯ ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ #ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺮﻃﺮﻑ می ﺷﻮﺩ؛ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ ﻧﯿﺎﺯ ﻣﺎ ﭼیست؟؛ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﺧﻮﺩ و آگاهی و شناخت خویشتن و سایر نیازهایمان

ﻣﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺷﺪﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﻣﺎﻥ ﮐﺎﻣﻞ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ؛ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﺎﻣﻞ ﻧﯿﺎﺯ داشتیم و قرار نیست همسرم نقایص مرا بپوشاند…

ما فکر می‌کردیم مرد باید قوی باشد و از زن مراقبت کند؛نمی‌دانستیم قرار است که ما از هردو از یک دیگر مراقبت کنیم و این تنها وظیفه ی زن یا مرد نیست…

ما فکر می‌کردیم اگر به دنبال اهداف شخصی و رشد خود باشیم بی‌وفایی است؛ نمی‌دانستیم بیش از حد به حریم یکدیگر وارد شدن چقدر می‌تواند خفقان آور و ضد صمیمیت باشد…

فکر می‌کردیم هر کس در خواست کمک کند ضعیف است؛ نمی‌دانستیم همه به کمک نیاز دارند و انسان ها در کنار هم رشد میکنند…

فکر می‌کردیم دیگری به ما #عشق نمی‌ورزد؛ نمی‌دانستیم که گاهی ما عشق او را احساس نمی‌کنیم و نمی پذیریم…
.
ﺑﺎﺧﺘﻦ ﯾﮏ ﻋﺸﻖ، ﯾﺎﻓﺘﻦ ﯾﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﺳﻮﺯﺍﻥ ﺟﻔﺮﺯ
دیدگاه ها (۱)

وقتی حال خوب و بدت وابسته به رفتار دیگران شود، کم کم مومیایی...

مهین خانم چهل سال است ازدواج کرده،سه دختر و یک پسر دارد.داما...

آدم‌های زیبا و دوست‌داشتنی، به صورت تصادفی به وجود نمی‌‌آیند...

تحسین از آنِ زنی‌ست که درد را به دوش میکشد همچون درختی که می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط