چرا زنان بد است؟
چرا زنا بد است ؟
اعمالی که گناه محسوب می شوند فقط به این دلیل نیست که دارای عذاب بعد از مرگ هستند بلکه خود نفس چنین اعمالی در حین انجام حامل عذاب است و این نوع اعمال معلول افکار و امیال ناحق هستند و عذاب باطن زشت می باشند و این زشتی را آشکار می کنند.
زنا به رابطۀ جنسی ای گفته می شود که در آن هیچ عهد و وفا و الفتی نباشد بنابراین چه بسا رابطه زناشوئی که بر زنا باشد. چرا رابطۀ زنائی ایجاد عذاب می کند؟ مثل غذائی که آدمی هر چه که می خورد گرسنه تر و قحطی زده تر می شود و این شامل رزق حرام است. ولی رابطۀ حرام بین یک زن و مرد بسیار عذاب آورتر است زیرا نیاز جنسی یک نیاز کاملاً عاطفی و قلبی و روحی است و تلاشی برای رهائی از انزوا و حبس روح در تن است .
مثل یک زندانیِ سلولِ انفرادی که هر چه که دیوار زندانش را می کَند تا خراب کند و آزاد گردد دیوار زندان ضخیم تر می شود و جداره های زندان به بدن زندانی نزدیکتر می شوند. عذاب زنا از این هم هولناکتر است. رابطه جنسی ، مبادله و اتحاد دو روح است درحالیکه برای لحظه ای روح از تن فرا می رود حال اگر چنین واقعه ای رخ ندهد در واقع روح مستمراً در اصطکاک تن قرار می گیرد و فرسوده و دیوانه می شود.
اینست که آدمهای هرزه و زنا کار بسوی تشنّج و جنون می روند و مستمراً هم هرزه تر و شهوتباره تر می شوند و ناکامتر و قحطی زده تر و زندانی تر . و این در حالی است که مستمراً به یکدیگر مبتلاتر و نیازمندتر و نومیدتر می شوند و لذا این رابطه بسوی نفرت تا سرحدّ انتقام می رود. درحالیکه در رابطۀ حلال، روح به سمت رهائی و بی نیازی میرود. زنا، بزرگترین عذاب روح است .
از کتاب دائرة المعارف عرفانی جلد دوم
تألیف :«استاد علی اکبر خانجانی »
اعمالی که گناه محسوب می شوند فقط به این دلیل نیست که دارای عذاب بعد از مرگ هستند بلکه خود نفس چنین اعمالی در حین انجام حامل عذاب است و این نوع اعمال معلول افکار و امیال ناحق هستند و عذاب باطن زشت می باشند و این زشتی را آشکار می کنند.
زنا به رابطۀ جنسی ای گفته می شود که در آن هیچ عهد و وفا و الفتی نباشد بنابراین چه بسا رابطه زناشوئی که بر زنا باشد. چرا رابطۀ زنائی ایجاد عذاب می کند؟ مثل غذائی که آدمی هر چه که می خورد گرسنه تر و قحطی زده تر می شود و این شامل رزق حرام است. ولی رابطۀ حرام بین یک زن و مرد بسیار عذاب آورتر است زیرا نیاز جنسی یک نیاز کاملاً عاطفی و قلبی و روحی است و تلاشی برای رهائی از انزوا و حبس روح در تن است .
مثل یک زندانیِ سلولِ انفرادی که هر چه که دیوار زندانش را می کَند تا خراب کند و آزاد گردد دیوار زندان ضخیم تر می شود و جداره های زندان به بدن زندانی نزدیکتر می شوند. عذاب زنا از این هم هولناکتر است. رابطه جنسی ، مبادله و اتحاد دو روح است درحالیکه برای لحظه ای روح از تن فرا می رود حال اگر چنین واقعه ای رخ ندهد در واقع روح مستمراً در اصطکاک تن قرار می گیرد و فرسوده و دیوانه می شود.
اینست که آدمهای هرزه و زنا کار بسوی تشنّج و جنون می روند و مستمراً هم هرزه تر و شهوتباره تر می شوند و ناکامتر و قحطی زده تر و زندانی تر . و این در حالی است که مستمراً به یکدیگر مبتلاتر و نیازمندتر و نومیدتر می شوند و لذا این رابطه بسوی نفرت تا سرحدّ انتقام می رود. درحالیکه در رابطۀ حلال، روح به سمت رهائی و بی نیازی میرود. زنا، بزرگترین عذاب روح است .
از کتاب دائرة المعارف عرفانی جلد دوم
تألیف :«استاد علی اکبر خانجانی »
۱.۱k
۰۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.