ادامه پارته آخر
ادامه پارته آخر
~~~~~
باجی بعد از شنیدن حرفه ا/ت حسابی بغلش کردو توی چشماش نگاه کرد
باجی: قشنگ ترین چشمت و داری
ا/ت فقط از خجالت ساکت بود متوجه این شد که باجی خیلی خیلی نزدیکه تا اومد بلند سه افتاد روی باجی و باجی از موقعیت استفاده کرد و ا/ت رو بوسید
باجی: خیلی شیرینه
ا/ت: چ..چیکار... م..میکنی؟( مرزه لبویی هم رد کرد🤣🤣)
باجی خودش هم لواش گل انداخته بود اما به کارش ادامه داد تا نفسه ا/ت دیگه داشت بند میمومد ،ا/ت میزد به شونه های باجی تا ولش کنه
ا/ت: امممممم.......( نقطه ها ضربست)
باجی: اخیش چقدر خوب بود
ا/ت : هی .... هی نفسمممم بند اومدددد(خجالت و عصبانی)
باجی: ببخشید، نمیزارم هیچکس نزدیکت بشه
باجی و ا/ت تا نصفه شب فیلم نگاه کردن و خوراکی خوردن که داشتن فیلم میدیدن که باجی دید ا/ت خوابش برده
باجی: هی ا/ت خوابی ؟(آروم )
وقتی ا/ت جواب نداد بلندش کرد و بردش روی تخت خودش هم دراز کشید و ا/ت در آغوش کشید
باجی: کوچولو خیلی دوست دارم
ا/ت: منم .... همین ... طوررر(آروم و خواب آلوده گفت 😂چرا من خندم میگیره🤣🤣🤣 )
باجی سره پیشی کوچولوشو نوازش کرد و چشم هایش سنگین شد و به خواب رفت.
اون شب بهترین شبه هردوی اون ها بود و باجی هیچوقت ا/ت تنها نمیزاشت .
_
پایانه پارت
~~~~~
باجی بعد از شنیدن حرفه ا/ت حسابی بغلش کردو توی چشماش نگاه کرد
باجی: قشنگ ترین چشمت و داری
ا/ت فقط از خجالت ساکت بود متوجه این شد که باجی خیلی خیلی نزدیکه تا اومد بلند سه افتاد روی باجی و باجی از موقعیت استفاده کرد و ا/ت رو بوسید
باجی: خیلی شیرینه
ا/ت: چ..چیکار... م..میکنی؟( مرزه لبویی هم رد کرد🤣🤣)
باجی خودش هم لواش گل انداخته بود اما به کارش ادامه داد تا نفسه ا/ت دیگه داشت بند میمومد ،ا/ت میزد به شونه های باجی تا ولش کنه
ا/ت: امممممم.......( نقطه ها ضربست)
باجی: اخیش چقدر خوب بود
ا/ت : هی .... هی نفسمممم بند اومدددد(خجالت و عصبانی)
باجی: ببخشید، نمیزارم هیچکس نزدیکت بشه
باجی و ا/ت تا نصفه شب فیلم نگاه کردن و خوراکی خوردن که داشتن فیلم میدیدن که باجی دید ا/ت خوابش برده
باجی: هی ا/ت خوابی ؟(آروم )
وقتی ا/ت جواب نداد بلندش کرد و بردش روی تخت خودش هم دراز کشید و ا/ت در آغوش کشید
باجی: کوچولو خیلی دوست دارم
ا/ت: منم .... همین ... طوررر(آروم و خواب آلوده گفت 😂چرا من خندم میگیره🤣🤣🤣 )
باجی سره پیشی کوچولوشو نوازش کرد و چشم هایش سنگین شد و به خواب رفت.
اون شب بهترین شبه هردوی اون ها بود و باجی هیچوقت ا/ت تنها نمیزاشت .
_
پایانه پارت
۴.۰k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.