پارت 18 دلباختهـــ
پارت 18 دلباختهـــ
تهیونگ قرص رو به خورد ا. ت میده...
و ا. ت میخوابه تهیونگ هم پیشش میخوابه
[فلش بک به 1 ماه بعد]
از خواب بیدار شدم و رفتم بیرون از اتاقم پایین پله ها رسیدم که حالم بد شد
{ویو راوی}
تهیونگ متوجه ا. ت میشه و ب سمتش میره و متوجه حالش میشه!
_اجوما ااااا (داد)
+چتهه
_حالت خوبه.
+بهترم
.¢مبارک باشه
_هوم؟
+م.. من.. حـ... حاملم (جمله آخرو با داد گفت)
_ه.. هاااااا. من دارم بابا میشم نههههه(ذوق)
+چی نه
¢زیادی خوشحاله قاطی کرده
+اجوما(غمگين)
¢چته تو
+من مامان شدن بلدنیستم
¢خخخخ خودم بهت یاد میدم
+اجوما بیا کارت دارم
تهیونگ تعجب کرد این دوتا چکار میکنن رفت و با حرفایی که شنید جا خورد
+اجوما(گریه)
¢چیه
+م... من میخوام با قرص نابودش کنم
_گوه خوردی(داد و عصبی)
+ببین....
_خفه شو فقط بخاطر حامله بودن کاریت ندارم بعد بهت نشون میدم (شیطانی).......
*******************
حمایت یادتون نره!
#فیک
#سناریو
#بلک_پینگ
#بی_تی_اس
تهیونگ قرص رو به خورد ا. ت میده...
و ا. ت میخوابه تهیونگ هم پیشش میخوابه
[فلش بک به 1 ماه بعد]
از خواب بیدار شدم و رفتم بیرون از اتاقم پایین پله ها رسیدم که حالم بد شد
{ویو راوی}
تهیونگ متوجه ا. ت میشه و ب سمتش میره و متوجه حالش میشه!
_اجوما ااااا (داد)
+چتهه
_حالت خوبه.
+بهترم
.¢مبارک باشه
_هوم؟
+م.. من.. حـ... حاملم (جمله آخرو با داد گفت)
_ه.. هاااااا. من دارم بابا میشم نههههه(ذوق)
+چی نه
¢زیادی خوشحاله قاطی کرده
+اجوما(غمگين)
¢چته تو
+من مامان شدن بلدنیستم
¢خخخخ خودم بهت یاد میدم
+اجوما بیا کارت دارم
تهیونگ تعجب کرد این دوتا چکار میکنن رفت و با حرفایی که شنید جا خورد
+اجوما(گریه)
¢چیه
+م... من میخوام با قرص نابودش کنم
_گوه خوردی(داد و عصبی)
+ببین....
_خفه شو فقط بخاطر حامله بودن کاریت ندارم بعد بهت نشون میدم (شیطانی).......
*******************
حمایت یادتون نره!
#فیک
#سناریو
#بلک_پینگ
#بی_تی_اس
۱۳.۸k
۲۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.