🌙
🌙
ﺯﻧﻰ ﻛﻪ ﮔﻠﻮﺑﻨﺪﻯ ﺍﺯ ﺑﻬﺎﺭﻧﺎﺭﻧﺞ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ
ﺩﺍﺭﺩ...
ﻭ ﺭﻳﺤﺎﻥ ﻭ ﻧﻌﻨﺎ ﺩﺭ ﺑﺎﻏﭽﻪ می کارد...
ﺑﺮﺍﻯ ﻗﻤﺮی ها ﺩﺍﻧﻪ می پاشد ﻭ ﺑﺎ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺣﺮﻑ میزﻧﺪ...
ﻧﺎخن هایش ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﻨﺎ ﺭﻧﮓ می کند ﻭ
ﮔﻴﺴﻮﺍﻥ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻭﺑﺎن های ﺭﻧﮕﻰ می بندد...
ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﺰﺍﻥ ﮔﻠﻪ ﺩﺍﺭﺩ، ﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﺍغ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ...
ﺯﻣﺴﺘﺎنهاﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﺭ می بافد ﻭ
ﺑﻬﺎﺭﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ...
ﺍﻭ ﺯنی ست ﻛﻪ ﺗﺎﺭ ﻭ ﭘﻮﺩﺵ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺳﺖ...
ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﺯن های ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻪ ﻛﺘﺎبها،ﻛﻮﭺ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ...
#آرزو_پارسی
💞 💞
🌹 🌹
باور میکنی که همه ی زن ها شاعرند؟!
حالا یکی اشعارِ کوتاه و بلند میسراید؛
یکی روزی پنج بار زنگ میزند به معشوق تا حالش را بپرسد!
یکی شعرِ نو میگوید و دیگری؛
خوب میداند غذای ظهرِ جمعه باید هوسانه باشد!
یکی نصفِ شب ها یک بیتِ ناب به ذهنش خطور میکند؛
آن یکی، نصف شب یادش می آید که باید برای معشوق یک بوتل آب بیاورد!
باورکن همه ی زن ها شاعرند،
روزی میرسد که میفهمی!
نگرانی های یک زن
عاشقانه ترین شعر دنیاست!...
🔆
💞 💞
🌹 🌹
ﺯﻧﻰ ﻛﻪ ﮔﻠﻮﺑﻨﺪﻯ ﺍﺯ ﺑﻬﺎﺭﻧﺎﺭﻧﺞ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ
ﺩﺍﺭﺩ...
ﻭ ﺭﻳﺤﺎﻥ ﻭ ﻧﻌﻨﺎ ﺩﺭ ﺑﺎﻏﭽﻪ می کارد...
ﺑﺮﺍﻯ ﻗﻤﺮی ها ﺩﺍﻧﻪ می پاشد ﻭ ﺑﺎ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺣﺮﻑ میزﻧﺪ...
ﻧﺎخن هایش ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﻨﺎ ﺭﻧﮓ می کند ﻭ
ﮔﻴﺴﻮﺍﻥ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻭﺑﺎن های ﺭﻧﮕﻰ می بندد...
ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﺰﺍﻥ ﮔﻠﻪ ﺩﺍﺭﺩ، ﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﺍغ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ...
ﺯﻣﺴﺘﺎنهاﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﺭ می بافد ﻭ
ﺑﻬﺎﺭﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ...
ﺍﻭ ﺯنی ست ﻛﻪ ﺗﺎﺭ ﻭ ﭘﻮﺩﺵ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺳﺖ...
ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﺯن های ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻪ ﻛﺘﺎبها،ﻛﻮﭺ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ...
#آرزو_پارسی
💞 💞
🌹 🌹
باور میکنی که همه ی زن ها شاعرند؟!
حالا یکی اشعارِ کوتاه و بلند میسراید؛
یکی روزی پنج بار زنگ میزند به معشوق تا حالش را بپرسد!
یکی شعرِ نو میگوید و دیگری؛
خوب میداند غذای ظهرِ جمعه باید هوسانه باشد!
یکی نصفِ شب ها یک بیتِ ناب به ذهنش خطور میکند؛
آن یکی، نصف شب یادش می آید که باید برای معشوق یک بوتل آب بیاورد!
باورکن همه ی زن ها شاعرند،
روزی میرسد که میفهمی!
نگرانی های یک زن
عاشقانه ترین شعر دنیاست!...
🔆
💞 💞
🌹 🌹
۱.۴k
۰۶ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.