تک پارتی کوک 🥲🫂✨.....
تک پارتی کوک 🥲🫂✨.....
خودمو تو اتاق حبس کرده بودم دوساعت کامل کوک داشت صدام میکرد
کوک: می هی لطفااا خواهش میکنم بگو امروز تو دانشگاه چه اتفاقی افتاد لطفاا در رو باز کن
می هی: کوک بیخیال من شو این در باز بشو نیستت
کوک: اگه باز نکنی در رو میشکونم
3
2
دیدم در به ارومی باز شد...
«عزیزه دلم بگو چرا با گریه اومدی خونه کسی اذیتت کرده؟؟ کی باعث شده که پرنسس من اینجوری گریه کنه هااا؟؟»
می هی: هقق کوک من هقق قدم کوتاهه؟؟
کوک: وایی نگو بخاطر این ناراحتی تو کیوت ترین دختر دنیایی، بگو چیشده!!
می هی: هقق کوک ببین من موقعی که میخواستم بیام خونه چندتا از دخترا مسخرم میکردن که قدت کوتاهه و تو منو اصلا دوست نداری هقق اونا میگفتن دخترایی که قدشون کوتاس خیلی هقق
کوک: نزاشتم حرفش تموم شه که محکم بغلش کردممم
اونا جز یک مشت بدبخت کسی نیستن کی گفته شماها کیوت ترین ادمایی روی زمین هستید
می هی: راس میگی؟!
کوک: معلومههه گریه نکن بیا بغلم خودم به اون دخترا یه درس حسابی میدم پس نگران نباش:)
می هی: میشه کاری کنی دیگه تو اون دانشگاه نباشن؟
کوک: باشه کیوتم
حالا بریم غذا بخوریم بعدشم بریم شهربازی وکلییی کیف کنیم هوم؟
می هی: باششش بریمممم
«اشکامو پاک کردمو فهمیدم نظرای بقیه اصلا نباید برای من مهم باشه من همینجوری که هستم عالیم»
*چند ساعت بعد*
می هی: کوک بیا بیاا این بازیم بریم دیگهههه
کوک: تروخداا بسه خسته شدم
می هی: کوک«کیوت»
کوک: باش بریمم
می هی: بلاخره برگشتیم خونه خیلی خوش گذشت بهم
کوک: وایی خیلی خوش گذشت به تو چی؟؟
می هی: عالییی بودد
کوک: حالا بیا بغلم بخوابیم بدو:)
ـــــــــــــــــــــــــــ
میدونم بد شده://
ولی اینو نوشتم که بگم نظره بقیه نباید اصلا براتون مهم باشه:)
خودمو تو اتاق حبس کرده بودم دوساعت کامل کوک داشت صدام میکرد
کوک: می هی لطفااا خواهش میکنم بگو امروز تو دانشگاه چه اتفاقی افتاد لطفاا در رو باز کن
می هی: کوک بیخیال من شو این در باز بشو نیستت
کوک: اگه باز نکنی در رو میشکونم
3
2
دیدم در به ارومی باز شد...
«عزیزه دلم بگو چرا با گریه اومدی خونه کسی اذیتت کرده؟؟ کی باعث شده که پرنسس من اینجوری گریه کنه هااا؟؟»
می هی: هقق کوک من هقق قدم کوتاهه؟؟
کوک: وایی نگو بخاطر این ناراحتی تو کیوت ترین دختر دنیایی، بگو چیشده!!
می هی: هقق کوک ببین من موقعی که میخواستم بیام خونه چندتا از دخترا مسخرم میکردن که قدت کوتاهه و تو منو اصلا دوست نداری هقق اونا میگفتن دخترایی که قدشون کوتاس خیلی هقق
کوک: نزاشتم حرفش تموم شه که محکم بغلش کردممم
اونا جز یک مشت بدبخت کسی نیستن کی گفته شماها کیوت ترین ادمایی روی زمین هستید
می هی: راس میگی؟!
کوک: معلومههه گریه نکن بیا بغلم خودم به اون دخترا یه درس حسابی میدم پس نگران نباش:)
می هی: میشه کاری کنی دیگه تو اون دانشگاه نباشن؟
کوک: باشه کیوتم
حالا بریم غذا بخوریم بعدشم بریم شهربازی وکلییی کیف کنیم هوم؟
می هی: باششش بریمممم
«اشکامو پاک کردمو فهمیدم نظرای بقیه اصلا نباید برای من مهم باشه من همینجوری که هستم عالیم»
*چند ساعت بعد*
می هی: کوک بیا بیاا این بازیم بریم دیگهههه
کوک: تروخداا بسه خسته شدم
می هی: کوک«کیوت»
کوک: باش بریمم
می هی: بلاخره برگشتیم خونه خیلی خوش گذشت بهم
کوک: وایی خیلی خوش گذشت به تو چی؟؟
می هی: عالییی بودد
کوک: حالا بیا بغلم بخوابیم بدو:)
ـــــــــــــــــــــــــــ
میدونم بد شده://
ولی اینو نوشتم که بگم نظره بقیه نباید اصلا براتون مهم باشه:)
۱۳۷.۰k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.