آتش عشق تو بر جانم نشسته روز و شب

آتش عشق تو بر جانم نشسته روز و شب
می کشد آخر مرا این سوز و تب
بهر آرامش فقط یک راه دارم پیش رو
مرحم نام تو می گیرم به لب
مرحم نام تو می گیرم به لب....
دیدگاه ها (۲)

عاقد دوباره گفت وکیلم ...پدر نبودای کاش در جهان، ره و رسم سف...

مولای من ... ." تقصیر " شما نیست ...که " تصویر "شما نیستمن آ...

آقا اجازه! این دو سه خط را خودت بخوان!قبل از هجوم سرزنش و حر...

رنگ عشقی می زند بر آسمانطعم هر لحظه نگاه خیس تو***** چنان د...

در سینه من یک تو نفس می کشدگاهی، بی نهایت عاشق استو گاهی آنق...

در سینه من یک تو نفس می کشدگاهی، بی نهایت عاشق استو گاهی آنق...

من می روم ز این شهر دیگر مرا نپالی ،خط گعل ام برود نروم از ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط