{وقتی ار خواب پا میشی میبینی تو بغلشی}
{وقتی ار خواب پا میشی میبینی تو بغلشی}
از زبان نامجون
کلیدو انداختم رو در و بازش کردم خونه صوتوکور بود رفتم داخل چمدونامو گذاشتم یه گوشه و به سمت اتاق مشترکمون قدم برداشتم ات خیلی کیوت خوتبیده بود اذوم لپشو بوسیدمو به سمت کمد لباسم رفتم حولو لباس برداشتم و رفتو حموم یه دوشت ۱۵ مینی گرفتمو اومدم لیرون لباسامو پوشیدم و براب اینکه ات بیدار نشع با حوله موهامو خشک کردم رفت رو تختخواب و ات رو اروم کشیدم تو بغلم دلم وتسه این فسقلی تنگ شده بود یه بوسه ای رو لباش گذاشتمو خوابیدم
پرش زمانی به صبح
نامجون ویو
از خواب پاشدم ولی ات هنوز تو خواب بود به چهرش خیره شدم که بعد ۵ مین بیدار شد وقتی چشاشو وا کرد چهره منو دید که سریع از فرصت استفاده کردم لباشو بوسیدمو گفتم
_صب بخیر عشقم
+ایشون تو شوکن
بعد از چند دقیقه که ویندزش بالا اومد سریع رو تخت نشست و گفت
+یکی بزن تو گوشم
_ها
+مبگم یکی بزن تو گوشم ببینم خوابم یا بیدار
_😂 نه بیداری
+واقعا 😳 پس جییییییغغغغغغغغغ...... دایهپمرریزذپوسمساذدیتسنسپس(جملات نامفهوم)
_دستشپ میزاره رو دهن ات
_هیس اروم باش.. حالا همسایه ها فک میکنن چبشده
+کی اومدی؟؟
_شب ساعت سه کارام زود تموم شد منم زود اومدم
ات رو میکشه تو بغلش
_دلم برات تنگ شده بود بیبی
+هوممم.... منم
_لبای ات رو میبوسه
_بسه پاشو برو صبحونه اماده کن تا بیام بخوربم
+بش
پرش زمانی به بعد صبحونه
_ات بیا تو تو اتاق
+ها باشع وایسا
رفتم تو اتاق مشترکمون
+بلهـ.... وایی اینا همش ماله منه واییـییییییی
_ارع
+اون باکس لوازم ارایشی اخجووووننننن... یعنی ببین عاشقتم
میپره بغل نامجون و یه بوسه طولانی رو شروع مبکنه بعد از کم اوردن نفس از هم جدا میشن که ات میره کمی از خوراکی ها رو بر میداره و میگه
+بیا بریم فیلم ببینیم
نامجونم موافقت میکنه و باهم میرن فیلم میبنن
وَ
تامام😁
بد بود؟ 😰
بلایک&کامنت بزار بیبی / ددی💛😺
بابت تاخیر متاسفم
از زبان نامجون
کلیدو انداختم رو در و بازش کردم خونه صوتوکور بود رفتم داخل چمدونامو گذاشتم یه گوشه و به سمت اتاق مشترکمون قدم برداشتم ات خیلی کیوت خوتبیده بود اذوم لپشو بوسیدمو به سمت کمد لباسم رفتم حولو لباس برداشتم و رفتو حموم یه دوشت ۱۵ مینی گرفتمو اومدم لیرون لباسامو پوشیدم و براب اینکه ات بیدار نشع با حوله موهامو خشک کردم رفت رو تختخواب و ات رو اروم کشیدم تو بغلم دلم وتسه این فسقلی تنگ شده بود یه بوسه ای رو لباش گذاشتمو خوابیدم
پرش زمانی به صبح
نامجون ویو
از خواب پاشدم ولی ات هنوز تو خواب بود به چهرش خیره شدم که بعد ۵ مین بیدار شد وقتی چشاشو وا کرد چهره منو دید که سریع از فرصت استفاده کردم لباشو بوسیدمو گفتم
_صب بخیر عشقم
+ایشون تو شوکن
بعد از چند دقیقه که ویندزش بالا اومد سریع رو تخت نشست و گفت
+یکی بزن تو گوشم
_ها
+مبگم یکی بزن تو گوشم ببینم خوابم یا بیدار
_😂 نه بیداری
+واقعا 😳 پس جییییییغغغغغغغغغ...... دایهپمرریزذپوسمساذدیتسنسپس(جملات نامفهوم)
_دستشپ میزاره رو دهن ات
_هیس اروم باش.. حالا همسایه ها فک میکنن چبشده
+کی اومدی؟؟
_شب ساعت سه کارام زود تموم شد منم زود اومدم
ات رو میکشه تو بغلش
_دلم برات تنگ شده بود بیبی
+هوممم.... منم
_لبای ات رو میبوسه
_بسه پاشو برو صبحونه اماده کن تا بیام بخوربم
+بش
پرش زمانی به بعد صبحونه
_ات بیا تو تو اتاق
+ها باشع وایسا
رفتم تو اتاق مشترکمون
+بلهـ.... وایی اینا همش ماله منه واییـییییییی
_ارع
+اون باکس لوازم ارایشی اخجووووننننن... یعنی ببین عاشقتم
میپره بغل نامجون و یه بوسه طولانی رو شروع مبکنه بعد از کم اوردن نفس از هم جدا میشن که ات میره کمی از خوراکی ها رو بر میداره و میگه
+بیا بریم فیلم ببینیم
نامجونم موافقت میکنه و باهم میرن فیلم میبنن
وَ
تامام😁
بد بود؟ 😰
بلایک&کامنت بزار بیبی / ددی💛😺
بابت تاخیر متاسفم
۷.۵k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.