پارت۱۳
پارت۱۳
کوک رفت بالا تا لیسا رو بیدار کنه رفت پیشش میدونست اینجوری بیدار نمیشه پس روش خیمه زد و شروع کرد به بوسیدن لب هاش هردفعه لباش رو ول میکرد و طرز خوردن لباش رو عوض میکرد که لیسا چشماش رو باز کرد
لیسا: اوممم کوک چیکار میکنی بزار بخوابم
کوک: نه باید بلند بشی پاشو فشارت میوفته
لیسا: ولم کن کوک خوابم میاد میخوام بخوابم
کوک: باشه پس من هم تا شب لبات رو میخورم بیبی
لیسا چیزی نگفت و کوک دوباره شرو کرد به خوردن لبای لیسا خیلی محکم میمکید میخواست لیسا رو اذیت کنه پس دیکش رو از روی شلوار به پوصی لیسا میمالوند
لیسا هم تحریک شد و گفت: عاححح کوک اوممم عاحح بیشتر دوسش دارم عاحححح اومممم
کوک رفت بالا تا لیسا رو بیدار کنه رفت پیشش میدونست اینجوری بیدار نمیشه پس روش خیمه زد و شروع کرد به بوسیدن لب هاش هردفعه لباش رو ول میکرد و طرز خوردن لباش رو عوض میکرد که لیسا چشماش رو باز کرد
لیسا: اوممم کوک چیکار میکنی بزار بخوابم
کوک: نه باید بلند بشی پاشو فشارت میوفته
لیسا: ولم کن کوک خوابم میاد میخوام بخوابم
کوک: باشه پس من هم تا شب لبات رو میخورم بیبی
لیسا چیزی نگفت و کوک دوباره شرو کرد به خوردن لبای لیسا خیلی محکم میمکید میخواست لیسا رو اذیت کنه پس دیکش رو از روی شلوار به پوصی لیسا میمالوند
لیسا هم تحریک شد و گفت: عاححح کوک اوممم عاحح بیشتر دوسش دارم عاحححح اومممم
۱۰.۰k
۲۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.