𝓟𝓪𝓻𝓽 6 ☕🪶
𝓟𝓪𝓻𝓽 6 ☕🪶
تهیونگ ویو
جینک : همون جای همیشگی
ا/ت : اوه آره
تهیونگ : کجا؟
ا/ت : سوپرایزه
تهیونگ : چه سوپرایزی؟
ا/ت : میفهمی
بلند شدن دستمو گرفتن و منم بلند کردن
................
ا/ت : رسیدیممم
دستشو از جلو چشمام برداشت نگاه کردم زمین اسکی بود؟
تهیونگ : اما من که اسکی بلد نیستم
ا/ت : یاد میگیری
جینک : ما بهت یاد میدیم پسر ما هم بلد نبودیم انقدر اومدیم و تمرین کردیم تا یاد گرفتیم
تهیونگ : اما
ا/ت : اما نداره
دستمو کشیدن و بردن داخل
جینک : شما اینجا وایسید من برم بلیط بگیرم بیام
ا/ت و تهیونگ : باشه
رفتش
ا/ت ویو
وایساده بودیم و از شیشه به زمین نگاه میکردیم
تهیونگ : شما همیشه میاید اینجا؟
ا/ت : آره بیشتر وقتا شبا از خونه میزنیم بیرون و میایم اینجا
تهیونگ : از این به بعد منم میام
خندید
ا/ت : اگه خواب نمونی
تهیونگ : اگه بهم بگید بیدار میمونم
ا/ت : واقعا؟
تهیونگ : هوم
جینک : بلیطارو گرفتم میتونیم بریم
هر کدوم یه بلیط ازش گرفتیم و بعد از پوشیدن کفش ها رفتیم داخل بهش نگاه کردم از ترس چسبیده بود به میله ها رفتم سمتش
ا/ت : هی اون میله هارو ول کن
تهیونگ : نه نمیشه میوفتم
ا/ت : نمیوفتی اصلا بیوفتی خب بلند میشی دیگه بیا دستتو بده به من
دستمو جلوش گرفتم
تهیونگ : نمیشه
ا/ت : میشه دستتو بده
بهم نگاه کرد و کم کم دستشو اورد جلو دستشو گرفتم و کشیدمش وسط زمین
تهیونگ : آروم.. آروم تر برو
ا/ت : آروم باش
بردمش وسط زمین و وایسادم
تهیونگ : چرا منو اوردی اینجا الان میخورم به یکی
ا/ت : میخوام دستتو ول کنم
تهیونگ : نه
بهش خندیدم
ا/ت : آره
دستاشو ول کردم
تهیونگ : ا/ت وایسا صبر کن
رفتم کنار بهش نگاه کردم افتادش
تهیونگ : ولم کرد خواستم برم جلو که پام سُر خورد و افتادم اومد جلوم دستشو جلوم گرفت دستشو گرفتم و بلند شدم
تهیونگ : من نمیتونم
ا/ت : چرا؟ اینو نگو منم اولش بلد نبودم اما یاد گرفتم تو هم یاد میگیری
تهیونگ : بنظرت میتونم
بهم لبخند زد
ا/ت : البته دوباره دستاتو ول میکنم خودت بیا جلو خب؟
تهیونگ : باشه
رفت عقب سعی کردم برم جلوتر ولی نشد بازم افتادم
....................
کلی بهم یاد داد دیگه میتونستم رو یخ برم با جینک مسابقه دادیم و من برنده شدم
جینک : قبول نیست من زود تر از تو یاد گرفتم
بهش خندیدم
تهیونگ : اما من بهتر یاد گرفتم
جینک : پسره ی .. صبر کن الان میگیرمت
از دستش فرار کردم دنبال میومد ولی بهم نمیرسید خندیدم
جینک : صبرکن...الان میگیرمت
گرفتم و نگهم داشت بهش خندیدم
تهیونگ : ولم کن
جینک : حالا برای من بلبل زبونی میکنی؟
تهیونگ : آره
قلقلکم داد
خندیدم
تهیونگ : نکن... جینک تروخدا
ولم کرد افتادم رو زمین
خندیدش
جینک : تا تو باشی با من درست حرف بزنی
ا/ت : دارید چیکار میکنید؟
بهش نگاه کردم
تهیونگ : این داداش دیوونه ی تو منو ولم نمیکنه
هردوشون خندیدن
تهیونگ ویو
جینک : همون جای همیشگی
ا/ت : اوه آره
تهیونگ : کجا؟
ا/ت : سوپرایزه
تهیونگ : چه سوپرایزی؟
ا/ت : میفهمی
بلند شدن دستمو گرفتن و منم بلند کردن
................
ا/ت : رسیدیممم
دستشو از جلو چشمام برداشت نگاه کردم زمین اسکی بود؟
تهیونگ : اما من که اسکی بلد نیستم
ا/ت : یاد میگیری
جینک : ما بهت یاد میدیم پسر ما هم بلد نبودیم انقدر اومدیم و تمرین کردیم تا یاد گرفتیم
تهیونگ : اما
ا/ت : اما نداره
دستمو کشیدن و بردن داخل
جینک : شما اینجا وایسید من برم بلیط بگیرم بیام
ا/ت و تهیونگ : باشه
رفتش
ا/ت ویو
وایساده بودیم و از شیشه به زمین نگاه میکردیم
تهیونگ : شما همیشه میاید اینجا؟
ا/ت : آره بیشتر وقتا شبا از خونه میزنیم بیرون و میایم اینجا
تهیونگ : از این به بعد منم میام
خندید
ا/ت : اگه خواب نمونی
تهیونگ : اگه بهم بگید بیدار میمونم
ا/ت : واقعا؟
تهیونگ : هوم
جینک : بلیطارو گرفتم میتونیم بریم
هر کدوم یه بلیط ازش گرفتیم و بعد از پوشیدن کفش ها رفتیم داخل بهش نگاه کردم از ترس چسبیده بود به میله ها رفتم سمتش
ا/ت : هی اون میله هارو ول کن
تهیونگ : نه نمیشه میوفتم
ا/ت : نمیوفتی اصلا بیوفتی خب بلند میشی دیگه بیا دستتو بده به من
دستمو جلوش گرفتم
تهیونگ : نمیشه
ا/ت : میشه دستتو بده
بهم نگاه کرد و کم کم دستشو اورد جلو دستشو گرفتم و کشیدمش وسط زمین
تهیونگ : آروم.. آروم تر برو
ا/ت : آروم باش
بردمش وسط زمین و وایسادم
تهیونگ : چرا منو اوردی اینجا الان میخورم به یکی
ا/ت : میخوام دستتو ول کنم
تهیونگ : نه
بهش خندیدم
ا/ت : آره
دستاشو ول کردم
تهیونگ : ا/ت وایسا صبر کن
رفتم کنار بهش نگاه کردم افتادش
تهیونگ : ولم کرد خواستم برم جلو که پام سُر خورد و افتادم اومد جلوم دستشو جلوم گرفت دستشو گرفتم و بلند شدم
تهیونگ : من نمیتونم
ا/ت : چرا؟ اینو نگو منم اولش بلد نبودم اما یاد گرفتم تو هم یاد میگیری
تهیونگ : بنظرت میتونم
بهم لبخند زد
ا/ت : البته دوباره دستاتو ول میکنم خودت بیا جلو خب؟
تهیونگ : باشه
رفت عقب سعی کردم برم جلوتر ولی نشد بازم افتادم
....................
کلی بهم یاد داد دیگه میتونستم رو یخ برم با جینک مسابقه دادیم و من برنده شدم
جینک : قبول نیست من زود تر از تو یاد گرفتم
بهش خندیدم
تهیونگ : اما من بهتر یاد گرفتم
جینک : پسره ی .. صبر کن الان میگیرمت
از دستش فرار کردم دنبال میومد ولی بهم نمیرسید خندیدم
جینک : صبرکن...الان میگیرمت
گرفتم و نگهم داشت بهش خندیدم
تهیونگ : ولم کن
جینک : حالا برای من بلبل زبونی میکنی؟
تهیونگ : آره
قلقلکم داد
خندیدم
تهیونگ : نکن... جینک تروخدا
ولم کرد افتادم رو زمین
خندیدش
جینک : تا تو باشی با من درست حرف بزنی
ا/ت : دارید چیکار میکنید؟
بهش نگاه کردم
تهیونگ : این داداش دیوونه ی تو منو ولم نمیکنه
هردوشون خندیدن
۲۲۹.۲k
۰۱ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.