پارت ۲ اکیپ ایدل ها
#پارت_دوم
#خوابگاه_بی_تی_اس
#جانگکوک#کوک#کوکی
چشمامو باز کردم و نگاهی به ساعت انداختم ، ساعت ۱۱:۳۰ بود . اوففف چقدر خوابیدم
رفتم سمت سالن تا ببینم پسرا چیکار میکنن
سلام بلندی گفتم و جوابش هم شنیدم ، جین مثل همیشه داشت آشپزی میکرد ، جیمین هم سرش تو گوشی بود ، ته هم لم داده بود جلو تلویزیون و با یونتان بازی میکرد، یونگی نامجون هم داشتن رو آهنگ جدید کار میکردن
هعیییی هوسوک کجاست؟
یهو پشت سرم ظاهر شد
-من اینجام جئون جانگ کوک
+هیونگ چرا لباس بیرون پوشیدی؟ جایی میخوای بری؟
-اره با مومو و کای و لیسا داریم میریم سالن
+آها ، فایتینگ
-خب چه خبرا...
جین+هیچی واسه شب مهمون داریم
-کیا؟؟؟؟
+اکیپ خودمون
یهو یونگی صداش در اومد : امشب قراره شب عصاب خورد کنی باشه ، وقتی نایون و جین کنار هم بیفتن میخوان مخ همه رو راجب زیبایی هاشون بخورن
جین:هعییییی تو، درست حرف بزن ، ما داریم واقعیت رو میگیم ، مگه تو به زیبایی ما شک داری؟
یونگی : حالا این خوبه ، جونگیون و جیمین رو کجایه دلم بزارم ، از وقتی همو ببینن میخوان دعوا کنن
جیمین:خب همیشه اون اول شروع میکنه
یونگی: تو هم بدت نمیاد سر به سرش بزاری
نامجون:ول کن یونگی خوبیش اینه که چه یونگ و رزی هستن اونجوری میتونیم دقیق تر رو آهنگ کار کنیم
تهیونگ : واسه ۲۸ نفر باید چند تا مرغ بپزی هیونگ؟
جین : به نظرم چهار تا خوبه
تهیونگ: پس تو شیش تا بپز چون تو و جونگیون و مومو معدتون انتها نداره
جین : تهیونگگگگگگگگ به ورلد واید هندسام توهین میکنی
تهیونگ خنده های شیطانی میکنه
جیمین:اه بچه ها...
چی شده ؟
جیمین : به سوهو گفتم سوهو گفت فقط چانیول و بک و کای و دی او میتونن بیان
عیب نداره یه شب دیگه دعوتشون میکنیم که فقط جمع پسرونه باشه
همه ساکت شدن...
منم رفتم سراغ گوشیم
چیییی!!!!!؟؟؟؟
یا جد بنگتن
از دست این سانا😂
پونصد تا پیام داده که چرا جواب نمیدی
_سلام خانم میناتوزاکی سانا
+آقای جئون جانگ کوک شما به دلیل دیر جواب دادن به من از جکوبال محرومی
_نه قربان لطفاً عفو کنید
+باشه حالا میبخشمت اما چرا اینقدر دیر جواب دادی؟
_خواب بودم
+پسره خوابالو
@سلاااام
_سلام
+سلام پوپو
@سانا منو پو پو صدا نکن
+چشم خانم جیسو
_چطوری
@خوبم تو چطوری
_هعی بد نیستم
+جیسو شب شما هم میاین
&اره عزیزم ما هم میایم ، فکر کنم پی دی نیم باید فکر خوابگاه جدید باشه چون قراره شب اونجا رو بترکونیم
_جیسو مثل دفعه قبل ترقه نیاری دوباره جین و هوسوک پس میفتن ، تا دو روز بد بختا تو شک بودن
@نه این دفعه نمیارم
+خب بچه ها من برم ببینم واسه شب چیکار کنیم
& باشه سانا ، بهم زنگ بزن با هم برنامه ریزی کنیم
+باشه پس خدافظ آقای جئون جانگ کوک
_خدافظ میناتوزاکی سانا و کیم جیسو
#خوابگاه_بی_تی_اس
#جانگکوک#کوک#کوکی
چشمامو باز کردم و نگاهی به ساعت انداختم ، ساعت ۱۱:۳۰ بود . اوففف چقدر خوابیدم
رفتم سمت سالن تا ببینم پسرا چیکار میکنن
سلام بلندی گفتم و جوابش هم شنیدم ، جین مثل همیشه داشت آشپزی میکرد ، جیمین هم سرش تو گوشی بود ، ته هم لم داده بود جلو تلویزیون و با یونتان بازی میکرد، یونگی نامجون هم داشتن رو آهنگ جدید کار میکردن
هعیییی هوسوک کجاست؟
یهو پشت سرم ظاهر شد
-من اینجام جئون جانگ کوک
+هیونگ چرا لباس بیرون پوشیدی؟ جایی میخوای بری؟
-اره با مومو و کای و لیسا داریم میریم سالن
+آها ، فایتینگ
-خب چه خبرا...
جین+هیچی واسه شب مهمون داریم
-کیا؟؟؟؟
+اکیپ خودمون
یهو یونگی صداش در اومد : امشب قراره شب عصاب خورد کنی باشه ، وقتی نایون و جین کنار هم بیفتن میخوان مخ همه رو راجب زیبایی هاشون بخورن
جین:هعییییی تو، درست حرف بزن ، ما داریم واقعیت رو میگیم ، مگه تو به زیبایی ما شک داری؟
یونگی : حالا این خوبه ، جونگیون و جیمین رو کجایه دلم بزارم ، از وقتی همو ببینن میخوان دعوا کنن
جیمین:خب همیشه اون اول شروع میکنه
یونگی: تو هم بدت نمیاد سر به سرش بزاری
نامجون:ول کن یونگی خوبیش اینه که چه یونگ و رزی هستن اونجوری میتونیم دقیق تر رو آهنگ کار کنیم
تهیونگ : واسه ۲۸ نفر باید چند تا مرغ بپزی هیونگ؟
جین : به نظرم چهار تا خوبه
تهیونگ: پس تو شیش تا بپز چون تو و جونگیون و مومو معدتون انتها نداره
جین : تهیونگگگگگگگگ به ورلد واید هندسام توهین میکنی
تهیونگ خنده های شیطانی میکنه
جیمین:اه بچه ها...
چی شده ؟
جیمین : به سوهو گفتم سوهو گفت فقط چانیول و بک و کای و دی او میتونن بیان
عیب نداره یه شب دیگه دعوتشون میکنیم که فقط جمع پسرونه باشه
همه ساکت شدن...
منم رفتم سراغ گوشیم
چیییی!!!!!؟؟؟؟
یا جد بنگتن
از دست این سانا😂
پونصد تا پیام داده که چرا جواب نمیدی
_سلام خانم میناتوزاکی سانا
+آقای جئون جانگ کوک شما به دلیل دیر جواب دادن به من از جکوبال محرومی
_نه قربان لطفاً عفو کنید
+باشه حالا میبخشمت اما چرا اینقدر دیر جواب دادی؟
_خواب بودم
+پسره خوابالو
@سلاااام
_سلام
+سلام پوپو
@سانا منو پو پو صدا نکن
+چشم خانم جیسو
_چطوری
@خوبم تو چطوری
_هعی بد نیستم
+جیسو شب شما هم میاین
&اره عزیزم ما هم میایم ، فکر کنم پی دی نیم باید فکر خوابگاه جدید باشه چون قراره شب اونجا رو بترکونیم
_جیسو مثل دفعه قبل ترقه نیاری دوباره جین و هوسوک پس میفتن ، تا دو روز بد بختا تو شک بودن
@نه این دفعه نمیارم
+خب بچه ها من برم ببینم واسه شب چیکار کنیم
& باشه سانا ، بهم زنگ بزن با هم برنامه ریزی کنیم
+باشه پس خدافظ آقای جئون جانگ کوک
_خدافظ میناتوزاکی سانا و کیم جیسو
۱۸.۷k
۱۹ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.