هیچ میدانی چرا چون موج

هیچ میدانی چرا چون موج،
در گریز از خویشتن پیوسته میکاهم ؟!

زانکه بر این پرده تاریک،
این خاموشی نزدیک ...

آنچه می خواهم،

نمی بینم...

و آنچه می بینم،

نمی خواهم :)

#فریدون مشیری 🎨
دیدگاه ها (۷)

من اگر مرد بودم و دست زنی را می گرفتم،پا به پایش فصل ها را ق...

آخرین برگ سفر نامه باران این است :که زمین چرکین است ...# فر...

چه شبا که با خودم جنگیدم بلکه سرنوشتمو عوض کنم...عشق با من م...

# آدمیت مرده بود 😔 از همان روزی که دست حضرت قابیل گشت آلود...

تحلیل و بررسی شعر «گریز از مرکز» از (علی سورنا) ....... روای...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط