مالیکیت خونین p
مالیکیت خونین p1
شب، یکی از مخفیگاههای باند خلافکاری معروف در شهر. هوا بوی خون و باروت گرفته. صدای فریاد و تیراندازی توی کوچههای تاریک میپیچه. نرا، تنها، بدون اینکه از چیزی بترسه، وارد قلمروی باند میشه. همه رو یکییکی از سر راهش برمیداره تا اینکه بالاخره روبهروی یکی از خطرناکترین جنگجوهای باند قرار میگیره: شیزوکو.
نور چراغهای خیابون روی صورتشون میافته. شیزوکو با چشمای درخشانش نرا رو برانداز میکنه، یه لبخند محو روی لباش. انگار مدتها منتظر یه حریف واقعی بوده. نرا با چشمای سردش نگاهش میکنه، بدون هیچ احساسی.
نرا: "پس تو هم جزو این باند لعنتی هستی؟"
شیزوکو: "و تو کسی هستی که جرات کرده به ما حمله کنه؟ باید بگم که خیلی نترسی."
یک ثانیه بعد، نبرد شروع میشه. مشتها، ضربهها، و حرکتهای سریع. هردوشون بیرحمانه میجنگن، اما نرا قویتره. ضربهی آخرش شیزوکو رو به زمین میندازه. قبل از اینکه بتونه دوباره بلند بشه، نرا با یه حرکت سریع، دستاشو میگیره و به دیوار فشارش میده
شب، یکی از مخفیگاههای باند خلافکاری معروف در شهر. هوا بوی خون و باروت گرفته. صدای فریاد و تیراندازی توی کوچههای تاریک میپیچه. نرا، تنها، بدون اینکه از چیزی بترسه، وارد قلمروی باند میشه. همه رو یکییکی از سر راهش برمیداره تا اینکه بالاخره روبهروی یکی از خطرناکترین جنگجوهای باند قرار میگیره: شیزوکو.
نور چراغهای خیابون روی صورتشون میافته. شیزوکو با چشمای درخشانش نرا رو برانداز میکنه، یه لبخند محو روی لباش. انگار مدتها منتظر یه حریف واقعی بوده. نرا با چشمای سردش نگاهش میکنه، بدون هیچ احساسی.
نرا: "پس تو هم جزو این باند لعنتی هستی؟"
شیزوکو: "و تو کسی هستی که جرات کرده به ما حمله کنه؟ باید بگم که خیلی نترسی."
یک ثانیه بعد، نبرد شروع میشه. مشتها، ضربهها، و حرکتهای سریع. هردوشون بیرحمانه میجنگن، اما نرا قویتره. ضربهی آخرش شیزوکو رو به زمین میندازه. قبل از اینکه بتونه دوباره بلند بشه، نرا با یه حرکت سریع، دستاشو میگیره و به دیوار فشارش میده
- ۱.۴k
- ۰۳ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط